سایت حقوقی راه مقصود

نظرات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه (4)

 ۵۵ -تکلیف دادگاه در موردیکه تمبر الصاقی به سفته کمتر از میزان تمبر لازم باشد
 
سوال ـ شخصی به استناد سه فقره سفته هر یک به مبلغ ده میلیون ریال و جمعاً ۳۰ میلیون ریال دادخواست به دادگاه داده است و چنانچه تمبر الصاقی به سفته‏ ها کمتر از میزان تمبر لازم برای این مبلغ باشد تکلیف دادگاه چه خواهد بود؟

نظریه شماره ۹۸۸۷/۷ـ ۲۸/۱۰/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

نظر به این که طبق مواد ۲۲۶۸۲ و ۲۲۵۸۳ و ۲۲۳۸۴ قانون تجارت تعیین مبلغ برات از شرایط اساسی است که عدم رعایت آن برات را از شمول مقررات راجعه به بروات تجارتی خارج می‏نماید و مناط اعتبار مبلغ برات مبلغی است کـه با حروف در متن آن نوشته مـی‏شود و با توجـه به‎این که ماده ۳۰۹۸۵ همان قانون تمام مقررات راجع به بروات تجارتی را در مورد فته طلب (سفته) لازم‏الرعایه اعلام نموده مبلغ سفته همان است که در متن آن با حروف تعیین می‏شود. بنابراین مبلغی که میزان حق تمبر سفته را مشخص می‏کند، اعم از این که چاپی باشد یا با مهر مشخص شده باشد، در تعیین مبلغ سفته موثر نیست. زیرا عدم الصاق تمبر اعتبار سفته را کم یا متزلزل نمی‏کند و ضمانت اجرای این تخلف همان طور که در ماده ۵۱ قانون مالـیاتهای مستقیم تصریح شده علاوه بر اخذ اصل حق تمبر جریمه متخلف به میزان دوبرابر حق تمبر می‏باشد.
*****
شماره۲۲۳/۷ ۲۳/۱/۱۳۸۴
۵۶ – چک مسروقه

سوال ـ آیا تبصره ۳ الحاقی به ماده ۱۴ قانون صدور چک مصوب ۱۴/۱۰/۱۳۷۸ ناظر به کلیه چکهای مسروقه است اعم از اینکه چک از بانک سرقت شده باشد یا از افراد؟

نظریه شماره ۹۰۱۶/۷ ـ ۸/۱۰/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

مورد مذکور در تبصره ۳۸۶ الحاقی به ماده ۱۴ قانون صدور چک مصوب ۱۴/۱۰/۱۳۷۸ ناظر به مواردی است که بانک مدعی مالکیت چک و سرقت آن از بانک نباشد. به عبارتی دیگر در زمانی آن تبصره حاکم است که حسب ظاهر تعلق چک تضمینی یا مسافرتی به آورنده محرز باشد و شامل مواردی که چک از بانک سرقت شده باشد نیست. زیرا چنانچه محرز شود چک مسافرتی مسروقه بوده است فقط مسروق‏منه (بانک) می‏تواند آن را دریافت کند و چنانچه چک مسافرتی مسروقه به‎اشخاص ثالث منتقل شده باشد حق وصول آن را ندارند و اگر دریافت نموده باشند باید عین یا مثل آن را مسترد نمایند و نهایتاً به کسی که چک مسافرتی را از او دریافت نموده‏اند رجوع نمایند و مرجع رسیدگی به تقاضای اشخاص ثالث در این مورد دادگاه صلاحیتدار محل سرقت چک‏های مسافرتی است. بنابراین چنانچه مقام قضائی دستور توقیف چک‏های مسافرتی مسروقه را صادر نماید مرجع قضائی دیگر مجوزی برای صدور دستور پرداخت به بانک محال علیه را ندارد.
*****
۵۷ – حکم به استرداد عین یا قیمت و اجرای حکم به طرق ممکن دیگر

سوال ـ در مواردی که حکم به استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم و دیه، صادر شده ولی اجرای حکم به طرق دیگری از قبیل انتقال ملک و … ممکن باشد آیا باید از مقررات ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی استفاده شود؟

نظریه شماره ۹۰۸۲/۷ـ ۸/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

هر چند در کلیه مواردی که محکوم‏علیه به پرداخت مالی به دیگری چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم و دیه محکوم گردیده و اموالی از او به منظور استیفاء از آن در جهت اجرای حکم صادره به دست نیاید به تجویز ماده ۲۸۷ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب سال ۱۳۷۷ می‏توان محکوم‏علیه را تا زمان تادیه حبس نمود ولی در مواردی که اجرای حکم صادره از طرق دیگری قابل اجراست مثل اجرای حکم در مورد انتقال رسمی ملک، در صورت امتناع مالک از انتقال رسمی آن، چون قانوناً حاکم ولی ممتنع است و با اعطای نمایندگی و امضای ذیل اسناد از طرف مالک ممتنع می‏توان حکم صادره را در این خصوص اجرا نمود و یا در مورد تحویل ملک که با تخلیه و خلع ید غاصب و یا متصرف غیرقانونی، می‏توان اجرائیه را به مورد اجراء گذاشت. لذا این موارد از ماده ۲ قانون یادشده فوق خروج موضوعی دارد و موجبی برای اعمال این ماده مبنی بر بازداشت محکوم‏علیه وجود ندارد.

*****
شماره۲۲۳/۷ ۲۳/۱/۱۳۸۴
۵۸ – تکلیف دادگاه با توجه به ماده ۹۶ قانون اجرای احکام مدنی

سوال ـ زوجه برای وصول مهریه علیه شوهر کارمند خود، طرح دعوی نموده و حکم قطعی بر محکومیت زوج به پرداخت مهریه صادر شده و پس از صدور اجرائیه، زوج حقوق خود را برای وصول محکوم به، معرفی کرده است ولی زوجه متقاضی اجرای ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی شده است آیا با توجه به ماده ۹۶ قانون اجرای احکام مدنی تکلیف دادگاه چیست؟

نظریه شماره ۱۰۶۵/۷ـ ۴/۳/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

اگر محرز شود که کارمند دولت مـالی بـه جـز حقـوق مستمری و مستثنیات دین ندارد و قادر به پرداخت بدهی خود دفعتاً نیست و به‎عبارتی دیگر حکم بر اعسار او صادر شود به علت اعسار از بازداشت معاف است ولی در صورت عدم اثبات اعسار او و همچنین اگر محرز شود که اموالی را پنهان کرده و با پنهان کردن آن قصد دارد که بدهی خویش را به صورت اقساط (کسر از حقوق) پرداخت نماید مشمول ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی خواهد بود.
*****
۵۹ – آراء هیاتهای حل اختلاف کارگری و مالیاتی و مقررات ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی
سوال ـ آیا آراء صادره از هیاتهای حل اختلاف کارگری و یا مالیاتی و غیره مشمول مقررات ماده ۲ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب سال ۱۳۷۷ می‏شود یا خیر؟

نظریه شماره ۹۶۴۷/۷ـ ۲۲/۱۱/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

مستفاد از عنوان و مواد قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی و عبارات مندرج در این قانون آن است که احکام و مقررات آن قانون مخصوص آراء دادگاههاست و در غیر محکومین دادگاهها جاری نیست به جز محکومین سازمان تعزیرات حکومتی که در ماده ۵۸۸ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی به آن تصریح شده است. بنابراین حبس کسی که در هیات حل اختلاف مـوضوع قانون کـار و یا هیاتهـای مشابـه محکـوم به‎پرداخت وجهی شده است فاقد مجوز قانونی و از شمول آن قانون خارج است.

*****
۶۰ – ادعای اعسار مرتکبین قاچاق کالا و ارز

سوال ـ در مواردی که مرتکبین قاچاق کالا و ارز طبق مقررات قانون نحوه اعمال تعزیرات حکومتی راجع به قاچاق کالا و ارز مصوب سال ۱۳۷۴ مجمع تشخیص مصلحت نظام به پرداخت و برابر بهای کالای قاچاق یا ارز و یا دو برابر درآمدی که برای دولت مقرر بوده محکوم می‏شوند و به لحاظ عاجزبودن از پرداخت آن تقاضای اعسار می‏نمایند آیا ادعای اعسار آنها مسموع است؟ و اصولاً آیا جریمه مقرر در قانون جزای نقدی است یا چیز دیگر؟

نظریه شماره ۴۵۰۴/۷ـ ۶/۶/۱۳۸۰
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

محکومیت مرتکبین جرم قاچاق کالا و ارز به پرداخت دو برابر درآمدی که برای دولت مقرر بوده است و یا دو برابر بهای کالا قاچاق و یا ارز، جزای نقدی است که در صورت عدم پرداخت آن از طرف محکوم علیه به ادعای عاجزبودن از پرداخت آن، مشمول مقررات ماده یک ۸۹ قانون نحوه اجرای محکومیت‏های مالی مصوب سال ۱۳۷۷ است و ادعای اعسار او از پرداخت جزای نقدی قانوناً مسموع نیست. زیرا به صراحت آن ماده در صورت عدم امکان وصول جزای نقدی به ازاء هر پنجاه‏هزار ریال یک روز زندانی و در واقع جزای نقدی تبدیل به حبس می‏شود. و در نتیجه مشمول مقررات ماده ۳۹۰ قانون یادشده بالا که موضوعاً راجع است به ادعای اعسار محکوم علیه از پرداخت دین و محکوم به مالی نخواهد شد. توضیح اینکه منظور از جزای نقدی مندرج در قوانین اعم است از غرامت و مجازات نقدی و یا جریمه نقدی است.
 
 
*****
۶۱ – حق ‏الوکاله و نمایندگان قضائی

سوال ـ طـبق ماده ۵۱۹ قـانـون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی در صورت مطالبه خسارت حق‏الوکاله باید دادگاه ضمن رای، محکوم‏علیه را به پرداخت آن محکوم نماید. آیا این امر شامل نمایندگان قضائی نیز می‏شود و دادگاه می‏تواند همانند وکلاء برای نمایندگان مذکور حق‏الوکاله تعیین نماید؟

نظریه شماره ۷۴۱۰/۷ ـ ۶/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه


باتوجه به ماده۵۱۹۹۱ از قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۲۱/۱/۱۳۷۹ از جمله خساراتی که مورد حکم قرار می‏گیرد خسارات حق‏الوکاله وکیل و هزینه ‏های دیگری که بطور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا با دفاع لازم بوده از قبیل حق‏الزحمه کارشناس و هزینه تحقیقات محل و غیره می‏باشد و چون نمایندگان حقوقی وزارتخانه‏ها و موسسات دولتی و وابسته به دولت و … که به استناد ماده ۳۲ قانون مذکور مبادرت به طرح دعوی و یا دفاع از دعاوی مطروحه دولت را می‏نمایند وکیل محسوب نمی‏شوند. لذا مشمول ماده ۵۱۹ از قانون فوق‏الذکر نیستند. بنا به مراتب هزینه‏های نمایندگان حقوقی مطابق با هزینه وکلاء قابل مطالبه نمی‏باشد. بدیهی است که هزینه مسافرت نمایندگان حقوقی در حدود متعارف به عهده سازمان متبوع نماینده می‏باشد و قابل مطالبه از خوانده دعوی نیست.

*****
۶۲- مرور زمان اثر اجرائیه

سوال ـ چنانچه محکوم‏له، پس از صدور اجرائیه نسبت به توقیف اموال محکوم‏علیه اقـدام نموده و پس از آن درخصوص تعقیب عملیات اجرائی اقدامی به عمل نیاورد آیا با گذشت پنج سال از تاریخ آخرین اقدام اجرائی می‏توان به استناد ماده ۱۶۸ قانون اجرای احکام مدنی اجرائیه و به تبع آن توقیف معموله را بلا اثر نمود.

نظریه شماره ۵۶۲۰/۷ ـ ۲۰/۹/۱۳۷۸
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

نظر به اطلاق ماده۱۶۸۹۲ قانون اجرای احکام مدنی که مقرر داشته، هرگاه از تاریخ صدور اجرائیه بیش از پنج سال گذشته و محکوم‏له عملیات اجرائی را تعقیب نکرده باشد اجرائیه بلا اثر تلقی می‏شود. اگر در فرض مورد سوال توقف عملیات اجرائی مستند به عمل محکوم‎له نباشد و مامور اجراء در مزایده و فروش اموال توقیف شده کوتاهی کرده باشد، بـایـد عملـیات اجـرائی را ادامـه دهـد ولی اگر انجام عملی متوقف بر درخواست محکوم‏له باشد و او با وجود اخطار و اعلام واحد اجراء یا مامور اجراء احکام اقدامی نکرده باشد در صورتی که از تاریخ آخرین اقـدام اجـرائـی بـیش از پنج سال گذشته باشد اجرائیه صادره بلا اثر خواهد بود و مجدداً باید درخواست صدور اجرائیه نماید.

*****
۶۳ – عوارض مقرر در قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها و عدم نیاز به تقدیم دادخواست

سوال –  در مواردی که صاحبان اراضی و باغها مشمول قانون حفظ کاربری اراضی زراعـی و باغها مصوب ۲۱/۳/۱۳۷۴ از مقررات این قانون تخلف می‏نماید و دادگاه آنها را به پرداخت جزای نقدی و عوارض محکوم می‏نماید. آیا صدور حکم به پرداخت عوارض نیاز به تقدیم دادخواست دارد؟

نظریه شماره ۸۴۹۸/۷ ـ ۱۳/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

با عنایت به ماده۳۹۳ قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغها مصوب ۲۱/۳/۱۳۷۴ پس از تقاضای رسیدگی و صدور حکم، دادگاه ضمن اصدار حکم محکومیت متهم به پرداخت جزای نقدی وی را به پرداخت عوارض هم ملزم می‏کند و لذا برای مطالبه عوارض نیازی به تقدیم دادخواست نمی‏باشد.

*****
شماره۱۰۳۸/۷ ۲۱/۲/۱۳۸۴
۶۴ – عوارض مقرر در قانون حفظ کاربری اراضی و باغها و قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی

سوال ـ طبق مقررات ماده ۲ قانون حفظ کاربری اراضی و باغها، مالکین در صورت تخلف از مقررات این قانون به پرداخت وجوهی محکوم می‏شوند. آیا در صورت عدم پرداخت وجه مذکور می‏توان به‎استناد قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی آنها را بازداشت کرد.

نظریه شماره ۱۰۰۶۷/۷ ـ ۷/۱۱/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

آنچه که در ماده۲۹۴ قانون حفظ کاربری اراضی و باغها مصوب ۱۳۷۴ آمده است جریمه یا جزای نقدی محسوب نمی‏شود بلکه مبلغ ۸۰% قیمت روز اراضی و باغها وجوهی است که از متقاضی تغییر کاربری اراضی و باغها (مالکین اراضی و باغها) به عنوان عوارض وصول می‏گردد و چون عوارض مجازات نیست لذا به جهت عدم پرداخت وجوه فوق نمی‏توان او را بازداشت نمود. اما آنچه که در ماده۳۹۵ قانون مورد بحث آمـده مـوضـوع آن علاوه بـر الـزام بـه پـرداخت عوارض موضوع ماده ۲ به پرداخت جزای نقدی تا ۳ برابر بهای اراضی و باغها به قیمت روز می‏باشد که صدور حکم به پرداخت جریمـه یا جزای نقدی در صلاحیت رسیدگی مراجع قضائی است که پس از صدور حکم و عدم پـرداخـت وفق مـاده۱۹۶ قـانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی با محکوم‏علیه رفتار خواهد شد.

*****

۶۵ – مرور زمان و ماده ۳۹۳ قانون تجارت

سوال ـ
آیا مقررات ماده ۳۹۳ قانون تجارت در مورد شمول مرور زمان به اعتبار خود باقیست و اگر شورای نگهبان یا قانون جدید آن را نسخ کرده اعلام نمائید.

نظریه شماره ۸۷۵۲/۷ـ ۲۱/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

مقررات ماده۳۹۳۹۷ قانون تجارت تاکنون ازطرف شورای محترم نگهبان نسخ نشده و به اعتبار خود باقیست و چون مقررات قانون تجارت در این خصوص جنبه آمرانه دارد پیروی از آن الزامی است.

*****

۶۶ – اثر ارائه لاشه چک در تصمیم دادگاه

سوال ـ در مورد صدور چک بلامحل که رای غیابی بر محکومیت صادرکننده چک صادرشده و پرونده پس از انقضای مهلتهای قانونی جهت اجرای حکم به اجرای احکام فرستاده شده باشد چنانچه محکوم‏علیه در اجرای احکام حاضرشده و لاشه چک را که حکایت از توافق با دارنده چک می‏نماید به اجرای احکام ارائه دهد و یا شاکی خصوصی را در اجرای احکام حاضر نموده و شاکی از شکایت خود صرفنظر کند آیا دایره اجرای احکام باید جریمه معادل یک‏دوازدهم وجه چک را وصول نماید یا خیر؟

نظریه شماره ۱۳۶۵/۷ ـ ۱۴/۲/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

نظر به اینکه رای صادره غیابی با اینکه ابلاغ قانونی شده است تا ابلاغ واقعی نشود عنوان قطعیت پیدا نمی‏کند. لذا متهم حق اعتراض و واخواهی را دارد با اعتراض متهم و ارائه لاشه چک مورد بحث یا رضایت شاکی حکم صادره غیابی از طرف دادگاه صادرکننده فسخ و با فسخ حکم قرار موقوفی تعقیب صادر می‏شود، و در این صورت مجوزی برای وصول یک‏سوم جزای نقدی مورد حکم وجود ندارد. اما اگر محکوم‏علیه غیابی پس از ابلاغ واقعی واخواهی نکند و حکم قطعی شود با رضایت شاکی خصوصی فقط یک‏سوم جزای نقدی دریافت می‏شود.

*****
۶۷ – رسیدگی به واخواهی بدون حضور واخواه

سوال ـ معمولاً دادگاهها در رسیدگی به واخواهی از رای غیابی حضور واخواه را در جلسه رسیدگی ضروری می‏دانند و بدون حضور واخواه از رسیدگی به اعتراض وکیل وی خودداری می‏نمایند، آیا دادگاه‏ها چنین حقی را دارند؟

نظریه شماره ۴۱۷۵/۷ ـ ۱۰/۱۲/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه


از آنجائی که قانونگذار تصریح به حضور واخواه در مرحله واخواهی ننموده و علی‎‏الاطلاق حق واخواهی به محکوم‏ علیه غیابی تفویض کرده، خودداری از رسیدگی به اعتراض وکیل وی به لحاظ عدم حضورش در جلسه دادرسی موجب تضییع حقوق قانونی او و حذف یک مرحله از رسیـدگی خواهد شد. لذا رسیدگی به واخواهی محکوم‏علیه بدون حضور او بلامانع است و عدم امکان اخذ تامین از وی نمی‏تواند مسقط حق قانونی او باشد، زیرا حکم بدون اخذ تامین نیز قابلیت اجرا ندارد و حقی از محکوم‏له تضییع نخواهد شد.

*****

شماره۱۰۳۸/۷ ۲۱/۲/۱۳۸۴
۶۸ – ضروری بودن حضور دادستان در جلسه دادگاه

سوال ـ آیا حضور دادستان در جلسه دادگاه ضرورت دارد؟ در صورت نبودن دادستان یا نماینده وی در جلسه دادگاه، آیا رای صادره معتبر است؟

نظریه شماره۷۷۳۴/۷ ـ ۲۰/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

شرکت دادستان و یا نماینده او در جلسه دادگاه ضرورت دارد یعنی بدون شرکت دادستان و یا نماینده‎‏اش تشکیل جلسه قانونی نیست و وقت دادرسی بایستی به اطلاع دادستان برسد و چون دادستان یکی از دادیاران و یا معاونین خود را با دادن ابلاغ برای شرکت در جلسات دادگاه مامور می‏کند، کافی است وقت جلسه به اطلاع او برسد ولی این امر به صورت اخطاریه یا احضاریه نیست و با توجه به مراتب دادستان یا نماینده‏اش بایستی در جلسه شرکت نمایند. بنابراین با عدم شرکت دادستان یا نماینده‏اش جلسه قانونی نخواهد بود و بر حکم غیرقانونی اثری بار نیست و به همین جهت دادستان با تجدیدنظرخواهی می‏تواند فسخ آن را از دادگاه تجدیدنظر بخواهد (تبصره۵۹۸ ماده ۲۰ قانون اصلاحی فوق‏الذکر).

*****
۶۹ – تمدید قرار بازداشت موقت بعد از پایان تحقیقات مقدماتی

سوال ـ آیا قرار بازداشت موقت بعد از پایان تحقیقات مقدماتی نیاز به تمدید دارد؟

نظریه شماره ۱۱۴۷۴/۷ ـ ۱۵/۱۲/۱۳۸۰
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

با توجه به مواد۳۳۹۹ و ۳۴۱۰۰ و ۳۵۱۰۱ و ۳۷۱۰۲ قانون آیین‏دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب الزام قاضی رسیدگی‎کننده به تمدید قرار بازداشت موقت ناظر به پرونده‏هائی است که در جریان رسیدگی و تحقیقات مقدماتی می‏باشد و پرونده‏هائی که تحقیقات مقدماتی آن پایان یافته و منتهی به صدور قرار رسیدگی و تعیین وقت رسیدگی و دعوت طرفین شده است از شمول دستور قانونی فوق خارج است.

*****

شماره۱۰۳۸/۷ ۲۱/۲/۱۳۸۴
۷۰ – ممنوع‎المعامله نمودن محکوم به منظور اجرای حکم

سوال ـ نظر به اینکه طبق ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب اجرای احکام صادره برعهده دادسرا است آیا دادستان و یا دادیار به منظور اجرای حکم حق ممنوع‏المعامله نمودن محکوم را دارند یا خیر؟

نظریه شماره ۸۶۰۱/۷ ـ ۱۸/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

طبق بند الف۱۰۳ ماده ۳ اصلاحی قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب که اجرای حکم نیز به عهده دادسراها گذاشته شده و مواد۱۰۱۰۴ و ۳۴۱۰۵ تا ۳۷ آیین‏نامه اجرائی قانون مذکور نیز نحوه اجرای حکم را مقرر داشته و دادیار نیز وظایف دادستان را در اجرای احکام برعهده دارد و لذا در صورتی که برای اجرای حکم صدور قرار ممنوع‏الخروجی را لازم بداند، صدور قرار فوق‏الذکر بلامانع است ولی در مورد ممنوع‏المعامله کردن اشخاص نصی در قوانین موضوعه پیش‏بینی نشده است.

*****

شماره۱۰۳۸/۷ ۲۱/۲/۱۳۸۴
۷۱ – صدور قرار بازداشت درباره متهم به ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو

سوال ـ
با توجه به قانون مجازات اسلامی و قانون آئین‏ دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امورکیفری آیا در مواردی که متهم مرتکب ایراد ضرب و جرح عمدی با چاقو می‏شود، صدور قرار بازداشت مجوز قانونی دارد یا خیر؟

نظریه شماره ۷۸۶/۷ ـ ۲۸/۱/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

لزوم صدور قرار بازداشت موقت درخصوص جرح با چاقو موضوع بند۱۰۶ ج ماده واحده قانون لغو مجازات شلاق قانون خاص و مغایرتی با قانون آئین‏دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ندارد. بخصوص که بند (هـ) ماده۳۵۱۰۷ قانون فوق‏الذکر نیز بدان اشاره نموده است. لذا نسخ نشده و به قوت خود باقی است.

*****
۷۲ – اجرای محکومیتهای متعدد کیفری

سوال ـ در بعضی موارد شخصی محکومیتهای متعدد پیدا می‏کند و اجرای همه محکومیتها با هم ممکن نیست مثلاً شخصی هم به قصاص محکوم شده و هم به حبس. چنانچه قصاص انجام شود حبس مقدور نخواهد بود و اگر حبس صورت گیرد مخصوصاً اگر طولانی باشد تکلیف قصاص چه خواهد بود.

نظریه شماره ۸۹۸۳/۷ ـ ۳/۹/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

در اجرای محکومیتهای متعدد کیفری باید سعی شود تا اجرای یک مجازات موجب عدم امکان اجرای مجازات دیگر نشود. لکن چنانچه امکان اجرای همه مجازاتها نباشد چاره‏ای جز اجرای مجازات اشد نخواهد بود. لذا در مواردی که کسی به قصاص نفس و حبس محکوم شود نظر به این که پس از قطعیت حکم قصاص نفس و صدور اذن، تاخیر اجرای قصاص نفس به لحاظ محکومیت حبس در قانون مجازات اسلامی تجویز نشده است، باید حکم قصاص نفس اجرا شود و لذا اجرای حکم حبس در هر مرحله‏ای که باشد منتفی می‏شود.

*****
۷۳ – جلب سیّار

سوال ـ در صورت ضرورت قاضی می‏تواند برگ جلب برای متهم صادر و در اختیار شاکی یا وکیل وی قرار دهد تا در صورت دسترسی به متهم شاکی یا وکیلش بتواند با استفاده از ضابطین دادگستری متهم را جلب و به مقام قضائی تحویل دهد آیا صدور برگ جلب مذکور که جلب سیار نامیده می‏شود از طرف قاضی محدود به حوزه قضائی شهرستان محل خدمت قاضی صادرکننده برگ جلب است یا اگر متهم در شهرستانهای دیگر نیز قابل دسترسی باشد می‏توان از برگ جلب مذکور برای دستگیری متهم استفاده کرد؟

نظریه شماره ۱۲۴۰/۷ ـ ۱۸/۲/۱۳۸۱
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

با توجه به ماده۱۱۰۸ قانون آئین‏دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیـفری که محدوده وظایـف و اختیارات مقامات قضائی را تعیین و مشخـص نموده و ماده۵۱۱۰۹ همان قانون که ایفای وظیفه دادگاهها را به‏حوزه قضائی محل ماموریت آنها محدود کرده است و مواد۱۱۷۱۱۰ تا ۱۳۱ قانون فوق‎‏الاشعار خصوصاً ماده۱۲۲۱۱۱ و تبصره ذیل آن، قاضی تنها در حوزه قضائی خود می‏تواند دستور جلب سیار متهم را صادر نماید. بنابراین صدور جلب سیار برای متهم در خارج از حوزه قضائی دادگاه فاقد مجوز قانونی است مگر اینکه با تفویض نیابت قضائی به مرجع قضائی محل اقامت متهمی که خارج از حوزه قضائی خودش باشد اقدام قانونی مبذول دارد.

*****

۷۴ – ۱ـ پرداخت دیه در قتل غیرعمدی با وصف متواری‏شدن راننده
۲ـ شمول مرور زمان نسبت به دیه و مجازات حبس مقرر برای متهم

سوال ـ در مواردی راننده با وجود قتل غیرعمدی یک نفر یا چند نفر متواری می‏شود و تحقیقات کافی نیز موجب پیداشدن متهم نمی‏گردد. در اینگونه موارد اولاً دیه از چه منبعی پرداخت می‏گردد. ثانیاً آیا دیه و مجازات حبس مقرر در قانون که برای متهم پیش‏بینی شده مشمول مرور زمان خواهد بود یا خیر؟

نظریه شماره ۸۷۱۰/۷ ـ ۱۶/۱۰/۱۳۸۲
نظریه اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضائیه

در موضوع استعلام چنانچه تحقیقات معموله به حد کفایت انجام پذیرفته و از این حیث پرونده کامل باشد لیکن به هیچ وجه موجبات شناسائی متهم فراهم نشود، در این صورت با استفاده از ملاک ماده ۲۵۵ قانون مجازات اسلامی و این که خون مسلمان نباید هدر رود می‏توان حکم به پرداخت دیه از بیت‏المال صادر نمود و نظر به این که در قتل غیرعمدی موضوع ماده۷۱۴۱۱۲ قانون مجازات اسلامی مجازات حبس و حسب مطالبه دیه مقرّر گردیده است و چون مجازات حبس از جمله مجازات‏های تعزیری محسوب می‏شود لذا مجازات حبس مذکور در این ماده در صورت تطبیق با ماده۱۷۳۱۱۳ قانون آیین‏دادرسی و دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و تحت شرایط مذکور در این ماده می‏تواند مشمول مرور زمان تعقیب قرارگیرد لیکن در مورد دیه چون مقررات ماده ۱۷۳ قانون مذکور مختص مجازات‏های تعزیری است و قابل تسری به جرایمی که مجازات آنها دیه است نمی‏باشد در نتیجه مجازات دیه از شمول ماده ۱۷۳ قانون مذکور خارج است.
*****
 
0 0 رای ها
امتیاز دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

You may also like these

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x