تحلیل دادنامه شماره … مورخ 22 آبان 1385 و … مورخ 8 خرداد 1386 صادرشده از یکی از شعب دادگاههای عمومی جزایی تهران
رأی بدوی
به تاریخ 22 آبان 1385
پرونده کلاسه: …
شماره دادنامه: 833 مورخ 22 آبان 1385
رایانه …
مرجع رسیدگی شعبه … دادنامه عمومی (جزایی… )
شاکی: علی-خ فرزند (ف)
موضوع اتهام: ممانعت از حق
گردشکار: شاکی شکایتی علیه متهم بالا تقدیم داشته که پس از ارجاع به این شعبه و ثبت به کلاسه مذکور و جری تشریفات قانونی دادگاه در وقت مقرر به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است و با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح زیر اقدام به صدور رأی مینماید.
رأی دادگاه
درخصوص اتهام محمدجواد- خ فرزند (ف) دایر بر ممانعت از حق دادگاه با عنایت به جمیع محتویات پرونده بزهکاری متهم موصوف را محرز و مسلم ومستنداً به ماده 69 قانون مجازات اسلامی نامبرده را به تحمل 6 ماه حبس تعزیری و رفع ممانعت از حق و اعاده وضع به حال سابق محکوم مینماید.
رأی صادر شده غیابی و ظرف مدت 10 روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در شعبه صادرکننده رأی میباشد.
رئیس شعبه …. دادگاه عمومی جزایی تهران
رأی واخواهی
موضوع اتهام: واخواهی
گردشکار: واخواه درخواستی علیه واخوانده بالا تقدیم داشته که پس از ارجاع به این شعبه و ثبت به کلاسه مذکور و جری تشریفات قانونی دادگاه در وقت مقرر به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل است و با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح زیر اقدام به صدور رأی مینماید.
رأی دادگاه
در خصوص واخواهی محمد به وکالت از محمدجواد فرزند (ف) نسبت به دادنامه شماره 833 مورخ 22 آبان 1385 صادر شده از شعبه … دادگاه عمومی جزایی تهران که طی آن واخواه به تحمل حبس و رفع ممانعت از حق و اعاده وضع به حال سابق محکوم گردیده است، دادگاه با عنایت به جمیع محتویات پرونده و دفاعیات واخواه و وکیل ایشان دلیلی که باعث مخدوش نمودن رأی صادر شده باشد، ملاحظه نمینماید.
از این رو ضمن رد واخواهی واخواه دادنامه غیابی یاد شده عیناً تأیید و استوار میگردد.
رأی صادر شده حضوری و ظرف مدت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در دادگاههای تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه … دادگاه عمومی جزایی تهران
الف) بررسی رأی بدوی از نظر ساختاری
موارد زیر در رأی بدوی صادر شده قابل ملاحظه است:
1-رأی صادر شده دارای گردشکار بوده و ختم رسیدگی نیز اعلام شده که از نقاط قوت رأی میباشد.
2-مشخصات طرفین در متن رأی صادر شده به طور کامل قید نشده و حتی در متن رأی صادر شده به مشخصات شاکی اشارهای نگردیده که از ایرادهای وارد بر رأی میباشد.
3-دلایل مذکور در رأی صادر شده کامل و کافی به نظر نمیرسد و رأی صادر شده از حیث استدلال و استناد دارای اشکال جدی است. به راستی آیا میتوان با یک عبارت چند سطری سرنوشت 6 ماهه یک فرد را تعیین نمود؟
اگر ذکر عبارت <جمیع محتویات پرونده> برای اثبات بزهکاری افراد کافی بود، مقنن نیز در قوانین خود به این موضوع اشاره مینمود و به بحثهایی چون استدلال و استناد نمیپرداخت.
متهم پرونده چگونه میتواند از این عبارت مبهم واخواهی نماید و کدام دلایل را باید ارائه نماید تا شامل جمیع محتویات پرونده شود.
4-احراز بزهکاری متهم، به طور مطلق، منطبق بر قوانین و مقررات نمیباشد. آیا منظور از احراز بزهکاری متهم این است که متهم ذاتاً بزهکار است؟ در این راستا به نظر میرسد که اثبات 2 نکته لازم است؛ اول وقوع بزه است که باید با ذکر دلایل و مستندات ثابت شود و دوم انتساب بزه تحقق یافته به متهم پرونده است که آن هم باید با دلایل و مستندات کافی باشد.
5- تاریخ صدور دادنامه مربوط به سال 1385 میباشد و در این سال دادسرا وجود داشته، در حالی که به اقدامات دادسرا از جمله تحقیقات انجام گـــرفــتـــه، قــرار مـجــرمـیــت، کـیـفـرخـواست و … اشاره نـشـده و این مورد قابل انتقاد است.
6-به تاریخ و محل وقوع بزه ادعایی و چگونگی ارتکاب آن اشارهای نشده که از این لحاظ بر رأی صادر شده ایراد اساسی وارد است؛ چرا که بحثهای مختلفی مانند تشخیص قانون حاکم یا شمول مرور زمان یا چگونگی اجرای حکم صادر شده در زمینه رفع ممانعت از حق و اعاده وضع به حال سابق و … قابل بررسی و ارزیابی نیست.
7-با توجه به میزان مجازات مذکور در ماده 690 قانون مجازات اسلامی به دلیل محکومیت متهم به تحمل 6 ماه حبس مشخص نمیباشد.؟؟؟ به نظر میرسد که تشدید برخورد قضایی باید منطقی بوده و دارای استدلال و استناد کافی باشد و شایسته است که مقام قضایی در تعیین حداکثر مجازات قانونی به تبیین لزوم انتخاب حداکثر مجازات و ذکر دلایل آن بپردازد.
8-هرچند که رأی صادر شده غیابی است؛ ولی به نحوه ابلاغ و حضور یا عدم حضور متهم یا وکیل وی در جلسات دادگاه و ارسال یا عدم ارسال لایحه و … اشارهای نشده که اگر میشد، شایستهتر بود.
ب) بررسی رأی بدوی از نظر محتوایی
1- در عنوان اتهامی صرفاً به ممانعت از حق اشاره شده؛ ولی مشخص نیست که نسبت به کدام حق ممانعت شده و حقی که از آن یا نسبت به آن ممانعت شده، متعلق به چه کسی بوده و بر چه مبنایی بوده؟ همچنین نحوه ممانعت از حق نیز مشخص نمیباشد. با توجه به ماده استنادی، اشاره به نوع اقدام و نحوه ممانعت و سایر موارد مذکور ضروری به نظر میرسد تا هم ارزیابی رأی صادر شده منطقیتر بوده و هم نحوه اجرای حکم روشن و بدون ابهام باشد.
2- دلایل محکومیت یا توجه اتهام باید به طور دقیق و کامل در رأی صادر شده ذکر شود و سپس هر یک از آنها مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت مبنای اتخاذ تصمیم قرار گیرد. در رأی مورد بحث نه تنها ارزیابی دلایل به چشم نمیخورد؛ بلکه از ذکر خود دلایل نیز خبری نیست.
به نظر میرسد که چنین آرایی شایسته نظام قضایی اسلامی ما نباشد.
3- متهم پرونده طبق رأی صادر شده به رفع ممانعت از حق و اعاده وضع به حال سابق محکوم شده؛ اما هم نحوه ممانعت مشخص نیست و هم به حال سابق اشارهنشده و در نتیجه نحوه رفع ممانعت و اعاده وضع به حال سابق نیز مشخص نخواهد بود و اجرای رأی نیز با ابهام و اشکال مواجه خواهد بود.
ج) بررسی رأی واخواهی از نظر ساختاری
1- درصدر دادنامه، موضوع اتهام <واخواهی> ذکر شده است. آیا واخواهی جرم است؟ اگر چنین باشد کمتر کسی جـرأت واخـواهی خواهد داشت. هرچند که چنین اشتباهی مربوط به مرحله ماشیننویسی و تایپ میباشد؛ولی نظارت بر رأی صادر شده با مـقـام قـضـایی است و اوست که باید نظارت و دقت کافی را معمول دارد.
2- در رأی واخواهی به رأی بدوی به طور کامل اشاره نشده است. به عنوان مثال، در سـطـر دوم رأی واخـواهـی صرفاً به تحمل حبس اشاره شده و نوع و میزان حبس ذکر نشده است. با توجه به این که رأی بدوی عیناً تأیید شده، اشاره کامل به رأی بدوی در رأی واخواهی ضروری بود.
3- در رأی واخواهی به موضوع اتهام و چگونگی آن اشاره نشده که قابل انتقاد است.
4- رأی واخواهی نیز از حیث استدلال و استناد دارای اشکال جدی است و از ذکر مجدد مطالب خودداری میگردد.
5- به دفاعیات متهم و وکیل وی و ارزیابی آنها پرداخته نشده و دلایل مذکور در این رأی نیز ناکافی به نظر میرسد.
6- برخی مقررات و اصول نگارشی رعایت نشده و برخی از کلمات دارای قلمخوردگی بوده و بعضی کلمات بعداً اضافه شدهاند که مورد تأیید مقام قضایی قرار نگرفته و بهتر بود کـه ایـن اشـکالات برطرف و رأی بدون ایرادی ارائه میگردید.
7- مشخصات مقام قضایی به طور کامل قید نشده که ممکن است باعث اشتباه به لحاظ تشابه اسمی و … گردد و وفق مقررات ذکر مشخصات کامل پسندیدهتر است.
د) بررسی رأی واخواهی از نظر محتوایی
1- در رأی واخواهی شده نیز به نحوه ممانعت از حق و نوع حق و چگونگی اعاده وضع به حال سابق و … اشارهای نشده که از ذکر مطالب تکراری خودداری میگردد.
2- براساس ماده 218 قانون آییندادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری 1378، مؤثر بودن دفاعیات محکوم برای رسیدگی به پرونده واخواهی شده کافی میباشد و لازم نیست که الزاماً محکوم دلایلی را نیز ارائه نماید.
اصولاً لازم نمیباشد که رأی بدوی مـخـدوش گـردد. کـافـی است که دفاعیات محکوم و وکیل وی ذکر شده و مورد ارزیابی قرار گیرد و با توجه به مؤثر بودن یا نبودن آنها اتخاذ تصمیم گردد.
3- رأی واخواهی نیز از حیث استدلال و استناد ضعیف بوده و حتی به مواد قانونی نیز اشارهای نشده است و چنین آرایی نیازمند اصلاح بوده و شایسته نظام قضایی ما نمیباشد.
تحلیل مذکور براساس فراخوان نشریه <مأوی> انجام گرفته و قصد جسارت به هیچ شخص و مقامی وجود ندارد. نگارنده با احترام و ارادتی که به تمام همکاران قضایی و اداری خود دارد، تحلیل مذکور را صرفاً در راستای انجام وظیفه و ارتقای فرهنگ نقدپذیری و نیز افزایش تحلیلهای علمی و ارتقای کیفی آرای قضایی انجام داده و از اشکالات موجود در این تحلیل عذرخواهی مینماید. امید است که ایرادهای آن به دیده اغماض نگریسته شود.
یوسف مجتهدی، بازپرس دادسرای ایجرود زنجان، کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسی
منبع : نشریه مأوی