احسان حسین زاده/ وکیل دادگستری
قانونگذار اغلب کشورها رسیدگی به برخی جرائم را بنابه مصالحی در صلاحیت دادگاه های خاصی قرار داده است. برای مثال جهتارسیدگی به جرائم نظامیان در اغلب کشورها بهدلیل فضای خشکی که بر جامعه نظامیان حاکم است و نیز بهدلیل تخصصی بودن جرائم ارتکابی، دادگاههای نظامی را که در راس آن یک حقوقدان نظامی وجود دارد پیش بینی کرده است. از دیگر سو جامعه نسبت به برخی جرائم نیز بهدلیل ماهیت جرم ارتکابی نرمش بیشتری نشان داده و روند رسیدگی به آنها را با انعطاف بیشتری پیگیری کرده است. جرائم مطبوعاتی در زمره آنها قرار می گیرند. قانونگذار آلت جرم این نوع مجرمان را قلم آنها می داند و آنچه را بر قلم ایشان می طراود از اندیشه آنها نشأت گرفته می داند. لذا جامعه در مواجهه با این فرد بسان یک مجرم کلاسیک برخورد نمی کندو نه تنها در تنبه او سخت گیری نمی کند بلکه هنگام دادرسی با بهرهگیری از افراد فرهنگی و متخصص و با صرف وقت بیشتر سعی در تحلیل اندیشه او می نماید چراکه این احتمال را می دهد که شاید سخن او صواب است و صرفا بهخاطر تضاد ظاهری با عرف و سنت مرسوم جامعه در بادی امر ناصواب و غیرقانونی جلوه می نماید. بنابه دلایل پیش گفته و نیز به لحاظ عدم تحدید آزادی بیان قانونگذار هیات منصفهای متشکل از اصناف مختلف فرهنگی جامعه در معیت دادگاه های کیفری یک پیش بینی کرده است تا رسیدگی به جرائم مطبوعاتی با انعطاف بیشتر و با حفظ ملزومات آزادی بیان برای اصحاب رسانه همراه باشد.
یکي از اصلی ترین منابع قانونی نهاد هیات منصفه، قانون اصلاح قانون مطبوعات است که ذیل فصل هفتم به تبیین حدود و ثغور این نهاد پرداخته است. اما با توجه به اهمیتی که این نهاد در تهدید یا ترویج آزادی بیان دارد باید آن را بهصورت ویژه ای مورد بررسی قرار دادو آن را از نقاط ضعف خالی کرد؛ لذا در ادامه به ذکر برخی نقاط ضعف این قانون می پردازیم.بحث اول که شاید بهآن انتقاد وارد باشد ماده 36 این قانون است. این ماده اشعار می دارد: «انتخاب هیأت منصفه به طریق ذیل خواهد بود:هر دو سال یکبار در مهرماه جهت تعیین اعضای هیأت منصفه در تهران به دعوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور وی و رئیس کل دادگستری استان، رئیس شورای شهر، رئیس سازمان تبلیغات و نماینده شورای سیاستگذاری ائمه جمعه سراسر کشور و در مراکز استان به دعوت مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و با حضور وی و رئیس کل دادگستری استان، رئیس شورای شهر مرکز استان، رئیس سازمان تبلیغات و امام جمعه مرکز استان یا نماینده وی تشکیل میشود». همان طور که مشاهده می شود هیاتی چند نفره وظیفه انتخاب اعضای هیات منصفه را برعهده دارند هیاتی که متشکل از مقامات قضایی،دولتی و مذهبی است. و آنچه که در این مورد قابل انتقاد می نماید این نکته است که آیا بهتر نبود از جامعه مطبوعاتی هم عضو یا اعضایی در این هیات انتخاب کننده حضور داشتند و نظرات و سلایق خود مطبوعاتی ها را در انتخاب اعضای هیات منصفه دخیل می کردند؟همچنین باید توجه داشت که بهدلیل ماهیت سیاسی اغلب جرائم مطبوعاتی و چیرگی سیاست بر فضای مطبوعاتی اغلب جوامع و اختلافات حزبی و جناحی؛ این مسئله که طرفداران کدام حزب اغلب کرسیهای هیاتهای منصفه را در اختیار داشته باشند بسیار حائز اهمیت است. چراکه با توجه به نبود تشکیلات منظم حزبی در ایران و بهدلیل عدم ثبت و ضبط سوابق بسیاری از طرفداران آنها در حزب مورد علاقه، ممکن است اعضای هیات های منصفه سهوا و غیر تعمدا از طرفداران یک حزب انتخاب شوند و همین امر سبب شود در جهت حذف نشریات جریان حزب مقابل که عملا ممکن است به تحدید فعالیت آن حزب یا بالکل حذف صدای رسانه ای آن جریان از فضای سیاسی کشور بینجامد که قطعا این امر باید مورد توجه ویژه قانونگذار قرا گیرد.
نکته قابل انتقاد دیگر، تبصره 3 ماده 38 این قانون است جایی که اشعار می دارد هیات منصفه با امکانات و بودجه قوه قضاییه تشکیل خواهد شد. آیا اصل بی طرفی و استقلال نظر هیات منصفه این را اقتضا نمی کرد که از لحاظ مالی وابسته به قوه قضاییه نباشد و از نظر مالی بودجه مستقلی داشته باشد؟ قطعا ذکر این ایراد به دلیل عدم
بی طرفی قوه نیست چراکه هیچکس شکی در عدالت و انصاف قوه قضاییه ایران ندارد بلکه بهدلیل ماهیت وجود هیات منصفه است چراکه وجود این هیات در جهت تقویت نظر افرادی غیر از قضات دادگستری در رسیدگی به چنین جرائمی است. و در این حالت که قانونگذار فرض را بر استقلال این هیات گذارده است وابسته كردن آن به ارکان دیگر اشتباه خواهد بود.
آنچه ذکر شد بخشی از نواقص موجود راجع به هیاتهای منصفه مطبوعات است و قطعا نافی نقاط قوت آن و دوراندیشی قانونگذار ایران نیست. امید که اشکالات مذکور مرتفع شود.