بعيد نيست که سرنوشت يک زندگي مشترک به جايي برسد که زن چنان از زندگي خود ناراضي باشد که حتي يک لحظه حاضر به ادامه رابطه ازدواج نشود؛ ولي برعکس زن، شوهر حاضر به طلاق دادن همسر نباشد. در اين وضعيت زن ميتواند در خواست طلاق کند و طلاق او در اين حالت «خلع» نام خواهد داشت.
گر تمايل داريد با رويه دادگاهها براي رسيدگي به اين موضوع آشنا شويد با ما همراه باشيد.
گام اول: تشخيص دادگاه صالح
قدم اول براي درخواست طلاق خلع تشخيص دادگاه صالح است. طبق ماده 4 قانون حمايت خانواده مصوب سال 1391 دادگاه صالح در رسيدگي به دعاوي طلاق دادگاه خانواده است. پس اگر خواهان اين نوع طلاق هستيد بايد به دادگاه خانواده محل خود مراجعه و دادخواست طلاق را تقديم دادگاه کنيد. اما چرا دادگاه محل اقامت خود؟ ميدانيم که دادخواست بايد در محل اقامت خوانده يعني طرف دعوا اقامه شود؛ اما در قانون جديد حمايت خانواده اين امتياز براي بانوان به وجود آمده است که در محل اقامت خودشان دادخواست به دادگاه خانواده بدهند.
گام دوم: انجام تشريفات قانوني
دومين مرحلهاي که براي طلاق خلع بايد انجام گيرد، تشريفاتي است که قانون براي اين کار مشخص کرده است. مراجعه به دادگاه و ارائه دادخواست از اصليترين اين تشريفات به شمار ميرود. دعاوي حقوقي طبق قوانين ايران با دادخواست آغاز مي شوند. اگر تا به حال با اصطلاح دعواي حقوقي آشنا نبودهايد بدانيد که دعاوي ناشي از روابط شخصي افراد از جمله دعاوي بازرگاني و دعاوي خانوادگي را دعاوي حقوقي ميگويند. حال که با اصطلاح دعواي حقوقي آشنا شديد بدانيد که براي مطرح کردن اين دعاوي در دادگاه نياز به تقديم دادخواست وجود دارد. دادخواست فرمي چاپي است که قوهقضاييه آن را مطابق قانون تهيه و در اختيار مراجع قضايي قرار ميدهد. دادخواست را ميتوانيد از محل فروش تمبر و اوراق قضايي در مراجع قضايي تهيه کنيد. در دادخواست نام و مشخصات خواهان يا زن، خوانده يا شوهر و خواسته نوشته ميشود. خواسته نيز از آن اصطلاحاتي است که هر چند ممکن است به گوشتان خورده باشد ولي احتمال دارد با معناي آن خيلي خوب آشنا نباشيد. خواسته در دعوا، مال يا هدفي است که خواهان يا آغازکننده دعوا به دنبال آن است. پر واضح است که خواسته اين دعوا طلاق است. يکي ديگر از مواردي که در دادخواست با آن روبهرو مي شويد بهاي خواسته است.
در موضوع طلاق خلع چون موضوع غيرمالي است، خواه ناخواه بحث بهاي خواسته منتفي ميشود. نکته ديگري که بايد بدانيد اين است که براي رسيدگي به دادخواست، پرداخت هزينه دادرسي از سوي خواهان الزامي است. به اين کار يعني پرداخت هزينه دادرسي، ابطال تمبر هم ميگويند. ميزان هزينه دادرسي در دعاوي مختلف با توجه به وصف مالي يا غيرمالي بودن آن دعاوي تعيين خواهد شد. منظور از دعاوي مالي، دعاويي است که در آنها به طور مستقيم مال مطالبه ميشود؛ مانند دعواي جبران خسارت. منظور از دعاوي غيرمالي نيز دعاويي است که در آنها به طور مستقيم مالي مورد مطالبه نيست، بلکه هدف دعوا خواستهاي غيرمالي است که ممکن است نفع مالي يا معنوي هم از آن حاصل شود؛ مانند دعواي اثبات زوجيت. در موضوع مورد بحث ما يعني طلاق خلع به اين دليل که دعوايي غيرمالي است، هزينه دادرسي طبق قوانين 5 هزار و پانصد تومان است.
گام سوم: آماده کردن دلايل براي اثبات دعوا
در هر دعوايي طرفين براي اينکه بتوانند از خود دفاع کنندو حرفشان را به کرسي بنشانند. نياز دارند تا براي صحت سخنان خود دليل بياورند يا اسناد و مدارکي رو کنند. قانونگذار در قانون مدني دلايلي را که طرفين ميتوانند در دادرسي از آنها استفاده کنند تحت عنوان ادله اثبات دعوا نام برده است. بايد بدانيد در دعواي طلاق خلع نيازي به استفاده از هيچ دليل يا مدرکي نيست و زوجه ميتواند بدون اثبات چيزي بر خواسته خود که طلاق است، اصرار کند و تنها کافي است که بگويد از همسرش متنفر است يا ميلي به او ندارد.
گام چهارم: رسيدگي در دادگاه
پس از تقديم دادخواست، دادگاه خانواده براي رسيدگي به آن نوبت تعيين ميکند. تعيين نوبت به اين معناست که به دستور دادگاه تاريخي براي رسيدگي به دعوا تعيين ميشود. اين تاريخ علاوه بر اينکه در دفتر دادگاه نوشته ميشود به دستور قاضي به طرفين دعوا، يعني زن و شوهر، نيز ابلاغ ميشود.
بايد توجه داشت که در کليه موارد درخواست طلاق، به جز طلاق توافقي، دادگاه بايد به منظور ايجاد صلح و سازش موضوع را به داوري ارجاع کند. دادگاه در اين موارد بايد با توجه به نظر داوران رأي صادر و چنانچه آن را نپذيرد، نظريه داوران را با ذکر دليل رد کند.
در جلسه رسيدگي توجه داشته باشيد که اول حق صحبت به خوانده که همان مرد باشد داده خواهد شد؛ چراکه زن پيش از او در دادخواستي که ارائه کرده حرفهاي خود را زده است. در طول جلسه دادگاه، قاضي همه سخنان دو طرف را به دقت مورد توجه قرار ميدهد.
در آخر، دادگاه دوباره از زن سوال ميکند که آيا برخواسته خود که طلاق است پابرجاست يا خير؟ در اينصورت اگر زن از خواسته خود کوتاه نيايد و قاضي نيز نيازي به تشکيل جلسه ديگر نبيند، ختم دادرسي اعلام ميشود. اين يعني اينکه ديگر نيازي به تشکيل جلسه و رسيدگي بيشتر نيست و دادگاه ميتواند با توجه به همان جلسه يا جلسات برگزار شده راي خود را صادر کند. قاضي پس از اعلام ختم دادرسي اگر بتواند در همان جلسه راي خود را صادر ميکند و در غير اينصورت از آن زمان تا حداکثر يک هفته مهلت دارد تا راي مناسب را صادر کند.
گام پنجم: اعتراض به حکم دادگاه
در صورتي که دادگاه حکم به طلاق زن دهد شوهر ميتواند از تاريخ صدور حکم تا مدت 20 روز در دادگاه تجديدنظر به حکم صادر شده اعتراض و درخواست کند که مجددا به دعواي طلاق آنها رسيدگي شود. در صورتيکه دادگاه تجديدنظر پس از بررسي، بار ديگر حکم به طلاق زن بدهد يا اينکه شوهر از مدت 20 روزه خود براي اعتراض به حکم استفاده نکند، حکم طلاق قطعي مي شود. يعني اينکه زن ميتواند اجراي صيغه طلاق را درخواست کند و رسما جدا شود.
حکم دادگاه بر طلاق زن قابل فرجامخواهي هم است. يعني شوهر ميتواند پس از صدور حکم طلاق از سوي دادگاه تجديدنظر به ديوانعالي کشور مراجعه و درخواست ميکند که براي مرحله سوم به دعواي طلاق آنها رسيدگي شود.
حکم ديوانعالي کشور نهايي است و در صورتي که ديوان، حکم طلاق دادگاه تجديدنظر را تاييد کند، شوهر نميتواند براي بار ديگر رسيدگي به دعواي طلاق را بخواهد.
گام ششم: اجراي حکم طلاق
در طلاق خلع براي اينکه زن و شوهر بتوانند رسما از يکديگر جدا شوند دادگاه به زن اعلام ميکند که مالي به نام «فديه» به شوهر پرداخت کند. افراد زيادي هستند که با اين اصطلاح برخورد نداشتهاند؛ منظور از فديه يا عوض؛ مالي است که در طلاق خلع از طرف زن به شوهر پرداخت ميشود. زن و شوهر ميتوانند توافق کنند که فديه؛ عين مهريه، معادل، کمتر يا حتي بيشتر از ميزان مهريه باشد.
پس توجه داشته باشيد که نکته مهم براي اجراي صيغه طلاق اين است که مرد به مبلغي که زن ميخواهد به او بدهد، رضايت داشته باشد. با پرداخت اين مبلغ، صيغه طلاق جاري و جدايي صورت ميگيرد.
پس از جاري شدن صيغه طلاق زن عده نگه ميدارد؛ يعني اينکه زن از تاريخ جاري شدن صيغه طلاق تا مدت سه ماه و 10 روز نميتواند با مرد ديگري غير از شوهر سابق خود ازدواج کند. در طول مدت عده، مرد حق ندارد تا به زن رجوع کند و به اين ترتيب مجددا زندگي زناشويي را آغاز کند. اين رويه بر خلاف طلاقهاي عادي است که در آنها مرد ميتواند در مدت سه ماه و 10 روز به همسر سابق خود رجوع و زندگي زناشويي را دوباره آغاز کند.
نکته آخر اينکه در طلاق خلع اگر زن به عوضي که به شوهر داده است، رجوع کند و مالش را پس بگيرد مرد هم اين اختيار را پيدا خواهد کرد تا از طلاق رجوع کند و زندگي را از سر بگيرد.
در پايان بار ديگر مراحل طلاق خلع را مرور ميکنيم: بعد از طرح دادخواست،پرونده به شعبه رسيدگيکننده ارجاع خواهد شد.
البته بايد توجه داشت که در قانون جديد حمايت خانواده نقش داور و داوري در پروندههاي طلاق پررنگتر شده است. پس از صدور راي تازه مرحله اجراي راي که يکي از مراحل مهم دادرسي است، آغاز ميشود.
پي نوشت :
روزنامه حمايت – شنبه – 22/4/1392/س