از مکتب خانه تا حوزه علمیه
ابوالقاسم گرجی در ۲ فروردین ۱۳۰۰ش، در تهران متولد شد. پدرش محمد حسن گرجی، از کاسبان بازار تهران و فردی بسیار متدین بود. پدرش همچون غالب متدینان آن دوره نسبت به مدارس جدیدالتأسیس تصور خوبی نداشت، به همین جهت ابوالقاسم را به مکتب خانه فرستاد.
گاهشمار زندگی ابوالقاسم گرجی
۱۳۰۰ تولد در تهران
۱۳۲۲ هجرت به نجف اشرف برای تکمیل تحصیلات حوزوی
۱۳۳۰ کسب درجه اجتهاد از آیت الله خویی، بازگشت به تهران و تدریس سطوح عالی حوزه و خارج در مدارس تهران
۱۳۳۱ قبولی با رتبه ممتاز در امتحان «تصدیق مدرسی»
۱۳۳۲ ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی در رشته منقول (فقه و مبانی حقوق اسلامی)
۱۳۳۵ قبولی در رشته معقول (فلسفه و حکمت اسلامی) در مقطع دکتری
۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ ازدواج؛ تدریس ادبیات عرب در دانشکده الهیات دانشگاه تهران
۱۳۳۸ نگارش رساله دکتری
۱۳۴۲ آغاز تدریس در دانشگاه با رتبه استادیاری
۱۳۴۶ ارتقاء به مرتبه دانشیاری در دانشگاه
۱۳۴۶-۱۳۴۸ تصحیح کتاب «الذریعه الی اصول الشیعه »، تألیف علم الهدی
۱۳۵۰ کسب کرسی استادی در دانشگاه تهران
۱۳۶۱ ریاست دانشگاه تهران
۱۳۶۲ برگزیدۀ «اثر تحقیقی سال» به خاطر دو اثر «تصحیح تفسیر جوامع الجامع» و «تاریخ پیامبر اسلام(ص)»
۱۳۶۷ برگزیدۀ «کتاب ممتاز ده سالۀ اول انقلاب» به جهت نگارش کتاب تحقیقی «تصحیح جوامع الجامع»
۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ کسب درجۀ استادی ممتاز در دانشگاه تهران و انتخاب به عنوان استاد نخبه از طرف نهاد ریاست جمهوری
۱۳۷۰ انتخاب به عنوان استاد نمونۀ دانشگاهها از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی؛ عضویت در فرهنگستان علوم
۱۳۷۵ دریافت نشان درجه یک دانش از رییس جمهور وقت
۱۳۸۱ برگزیده بخش علوم انسانی در همایش چهرههای ماندگار
۱۳۸۹ درگذشت
ابوالقاسم پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی در مکتب خانه، وارد حوزه علمیه تهران شد و علوم مختلف حوزوی از جمله صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، فلسفه، فقه و اصول را تا سطوح عالی، نزد اساتید نامدار آن عصر ادامه داد. از استادان وی در تهران میتوان به این اسامی اشاره کرد:
سید محمد قصیر
شیخ محمد حسین بروجردی
میرزا محمد علی شاه آبادی
شیخ ابراهیم امامزاده زیدی
شیخ محمد رضا تنکابنی
وی در کلاس درس خصوصی آیت الله تنکابنی، دروس قوانین، رسائل، مکاسب و کفایه را به همراه میرزا علی فلسفی (فرزند آیت الله تنکابنی) فراگرفت.
هجرت به نجف
در سال ۱۳۲۲ش با تشویق آیت الله تنکابنی، ابوالقاسم به همراه فرزند ایشان، برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت.از اساتید وی در حوزه علمیه نجف، میتوان به این اسامی اشاره داشت:
شیخ محمد علی کاظمینی
آیت الله خویی
سید عبدالهادی شیرازی
شیخ محمد کاظم شیرازی
شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
…
تلمذ نزد این اساتید وی را به درجه اجتهاد نائل ساخت و از برخی اساتیدش از جمله آیت الله خویی و کاشف الغطاء، موفق به کسب اجازه اجتهاد گردید.
تدریس
ابوالقاسم به موازات تحصیل در نجف، به تدریس دروس سطح همچون رسائل، مکاسب و کفایه مشغول شد.
اجازه اجتهاد
پایمردی وی در تحصیل علوم دینی در نجف چنان بود که حتی آیت الله خویی هم تحت تاثیر این جهد و کوشش عجیب قرار گرفته بود. خود ایشان نقل میکند که:
اگر در امر تحصیل، تدریس، تحقیق و غیره قصد قربت نداشتم، به یقین در پی به دست آوردن امور مادی هم نبودم. تحصیل نمیکردم تا به وسیله آن مال و منالی به دست آورم؛ نمیخواستم مدرکی به دست آوردم تا به وسیله آن ارتزاق کنم؛ طریقیت علم را فقط میخواندم و تدریس میکردم… کأنه میپنداشتم در دنیا هیچ چیز جز تحصیل، تدریس و تحقیق وجود ندارد. شب تا به صبح میخواندم و مینوشتم. آخرین چراغی که خاموش میشد، چراغ اتاق اینجانب بود و بدون مبالغه نزدیک بود خواب را فراموش کنم. از این رو مرحوم استاد شدیدا نسبت به اینجانب لطف و محبت میکردند.
روزی از اینجانب تقریر درس خود را برای ملاحظه خواستند، چون مطالعه کردند، فرمودند: فیه الکفایه و به الکفایه. پس از بازگشت به تهران، اینجانب را به گواهی اجتهاد بیشائبهای مفتخر داشتند و پس از آگاهی از تصمیم اینجانب به عدم بازگشت به حوزه، به لزوم بازگشت، حکم صادر فرمودند.
بازگشت به تهران
ابوالقاسم گرجی پس از طی مراحل علمی و دریافت اجازه اجتهاد، در سال ۱۳۳۰ش به تهران بازگشت و با درخواست جمعی از اهل فضل، در مدرسه حاج ابوالفتح واقع در میدان محمدیه، مشغول به تدریس سطوح عالی حوزه شد. با رونق گرفتن درس وی، به تدریج به فیروزآبادی واقع در خیابان سیروس و سرانجام مدرسه مروی واقع در خیابان ناصر خسرو رفته و در آنجا به تدریس درس خارج مشغول گردید. وی پس از بازگشت به تهران، در سال ۱۳۳۶ش ازدواج کرد و صاحب دو فرزند پسر و یک دختر شد.
ابوالقاسم در نجف، بسیار مورد توجه آیت الله خویی بود، به گونهای که مقرری ماهانهای از طرف استاد به طور جداگانه برای وی فرستاده میشد. این توجه به شاگرد حتی پس از بازگشت از نجف هم ادامه داشت و آیت الله خویی پس از مراجعت گرجی به تهران، پیغام داده بود که «از ایشان پرسیدند چه امکاناتی میخواهی هر چه شما بخواهید ما در اختیار شما قرار میدهیم…». دکتر گرجی در این باره میگوید:
بنده نجف که بودم، آیت الله خوئی، که انصافا در استعداد و نبوغ در فقه و در اصول، فرد فوق العادهای هستند محبت عجیبی داشتند به بعضیها و از جمله به حقیر. بعضی وقتها افرادی از تجار میآمدند و میخواستند بین طلاب پول تقسیم کنند، نمیدانم حالا این مدح ایشان است یا نه؟ خلاصه ایشان با اعتذار مبلغی را در پاکت میگذاشتند، آن هم بیش از مبلغی که به دیگران میدادند و برای بنده میفرستادند و حتی به یک تاجر خوئی- که هنوز بنده نمیدانم ایشان چه کسی هستند- گفته بودند که ماهانه مبلغی را بهطور مرتب برای بنده بدهند که نیازم از راههای دیگر قطع شود.
بنده یک ماه به سامرا رفتم و آن ماه آن پول را نگرفتم. بعد صرافی که پول را به من میداد، در ماه بعد به من گفت که چرا ماه قبل نیامدی؟ گفتم ایشان این پول را برای کسی که در نجف بوده دادهاند، من ماه گذشته در نجف نبودم، وقتی این مطلب را به آقای خوئی رساندند به نظرشان فوق العاده جالب رسیده بود طوری که حتی آن را برای آن شخص تاجر هم نقل کرده بودند.
حضور در دانشگاه
وی به موازات فعالیتهای حوزوی در سال ۱۳۳۱ش در برخی امتحانات متفرقه از جمله «تصدیق مدرسی» شرکت کرده و پس از قبولی با رتبه ممتاز در سال ۱۳۳۲ش، وارد دانشکده الهیات و معارف اسلامی شده و در رشته منقول (فقه و مبانی حقوق اسلامی) در مقطع کارشناسی و سه سال بعد در مقطع دکتری معقول (فلسفه و حکمت اسلامی) پذیرفته شد. رساله دکتری خود را در ۱۳۳۸ش به پایان رساند، اما به سبب عدم تصویب آیین نامه دکتری، تا سال ۱۳۴۲شمسی، اعطای مدرک رسمی دکترای وی به تعویق افتاد.
تدریس در دانشگاه
دکتر گرجی تدریس غیر حوزوی را به صورت پیمانی در تدریس ادبیات در دبیرستانهای تهران آغاز کرده و به تدریج با طی مراحل و مدارج علمی دانشگاهی وارد عرصه تدریس در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران شد. سرانجام در سال ۴۲ با رتبه استادیاری و سپس در سال ۴۶ با مرتبه دانشیاری و نهایتا در سال ۵۲ با کسب کرسی استادی در دانشگاه تهران مشغول انجام خدمت گردید.
آغاز اشتغال دکتر گرجی در دانشکده الهیات در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ با تدریس ادبیات عرب در دوره کارشناسی بوده، اما با فاصلهای اندک در سال بعد و با توجه به تخصص وی در علوم حوزوی، تدریس اصول فقه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری، تدریس اصلی وی بوده است.
تغییر لباس
حضور گرجی در محافل دانشگاهی، موجب شد که وی لباس روحانیت را کنار بگذارد. این قضیه، برای آیت الله خویی بسیار ناگوار بوده است و تلاشهای استاد برای بازگرداندن شاگرد شاخصش به نجف، نتیجهای در پی نداشت؛ نقل کردهاند حتی گریه آیت الله خویی هم باعث تغییر تصمیم گرجی نشد.
مناصب
از مناصب وی در دانشگاه میتوان به مدیریت گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی و نیز فلسفه و حکمت اسلامی در دانشگاه تهران اشاره کرد. سرپرستی بخش حقوق کشورهای اسلامی در موسسه حقوق تطبیقی نیز از دیگر مناصب وی بوده است. دکتر گرجی در سال ۱۳۶۱ش، مدتی کوتاه ریاست دانشگاه تهران را نیز برعهده داشته است.
آثار
کتاب ها
دکتر گرجی از نویسندگان پرنویس و فعال بوده است. عمده نگاشتههای ایشان مربوط به علوم حوزوی و بعضا از کارهای بدیعی است که قبل از آن انجام نشده است.
تصحیح «الذریعه الی اصول الشیعه »: قدیمیترین اصول فقه امامیه و از مهمترین تالیفات علم الهدی، که دکتر گرجی آن را تصحیح و اعراب گذاری نموده و با حواشی و تعلیقات در دو جلد در سالهای ۱۳۴۶- ۱۳۴۸ در چاپخانه دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
تصحیح، تحقیق و تعلیق «مسائل هامّه من مسائل الخلاف»
تصحیح تفسیر جوامع الجامع
ترجمه و تلخیص کتاب عده الاصول شیخ طوسی (این کتاب در سال ۱۳۵۴ به مناسبت کنگره شیخ طوسی نگاشته شده است.)
تاریخ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله): تالیف محمد ابراهیم آیتی، که گرجی با تجدید نظر و حواشی و اضافاتی در سال ۱۳۵۸ش در دانشگاه تهران به چاپ رسیده است. این کتاب در سال ۱۳۶۲ش، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شده است.
مقالات حقوقی: دو جلد از این مقالات توسط دانشگاه تهران به چاپ رسیده و تجدید چاپ شده است.
علم اصول و نقش آن در میان علوم دیگر
تاریخ فقه و فقها
کتاب صرف و نحو
عموم عقود و ایقاعات (رساله دکتری گرجی)
آیات الاحکام (تفسیر آیاتی است که دلالت بر احکام ظهور کافی دارد)
کلیات حقوق اسلامی
مقالات
بیش از هشتاد مقاله علمی از وی باقیمانده است از جمله:
طبرسی و جوامع الجامع (دفتر سوم و چهارم مجله مقالات و بررسیها)
شیخ طوسی و عده الاصول (چاپ شده در دفتر دوم از مجله مقالات و بررسیها، نشریه دانشکده الهیات و معارف دانشگاه تهران)
ادله اربعه (نشریه ۷- ۸ دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد)
تحول علم اصول (دفتر سیزدهم تا شانزدهم مجله مقالات و بررسیها و نیز در مجله الفکر الاسلامی به زبان عربی)
قیاس استنباط (دفتر ۲۱- ۲۲ مجله مقالات و بررسیها)
تشریفات قرارداد (نشریه موسسه حقوق تطبیقی، شماره ۱، از دانشگاه تبریز)
بیمه و تضمین (نشریه موسسه حقوق تطبیقی، شماره ۲ و نیز جلد سوم مقالات هفتمین کنگره تحقیقات ایرانی)
مهمترین موارد اختلاف شیعه و اهل سنت
ایرانیان و علوم دینی (مجموعه مقالات نخستین کنگره تحقیقات ایرانی)
تاثیر منطق در علم اصول (مجموعه مقالات کنگره بزرگداشت ابوعلی سینا به همت یونسکو در سال ۱۳۵۹)
ولایت فقیه (مجله نشر دانش که به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی به وسیله سازمان تبلیغات اسلامی چاپ شد)
قراردادهای تضمینی (کنگره تحقیقات ایرانی)
گزارش کنفرانس حقوق کیفری اسلام در ریاض (مجله حقوق تطبیقی، شماره ۲)
کاربرد قیاس در حقوق –قیاس اصولی- (مجله حقوق تطبیقی، شماره ۷)
مقبوض به عقد فاسد (مجله حقوق تطبیقی، شماره ۸)
حقوق جزای عمومی اسلام (مجله حقوق تطبیقی، شماره ۶)
هَدی یا قربانی در منی (مجله الفکر الاسلامی، شماره ۳۱ به بعد)
موارد فسخ نکاح (نشریه مقالات و بررسیها، شماره ۳۸- ۳۹)
اسلام و محیط زیست (مجموعه مقالات کنگره نشت نفت، در سال نخست جنگ)
حق و حکم (مجله فصلنامه حق)
آراء غزالی در علم اصول (مجله معارف)
مالکیت در اسلام (مجله تحقیقات اسلامی، شماره ۱)
ولایت و حکومت (جلد دوم مقالات حقوقی)
امامت و خلافت (مجله علوم قرآنی)
تاریخچه فقه (پژوهشنامه خبری دانشگاه تهران)
مقاله قانون و حکومت (سی و سومین کنگره علو انسانی در آسیا و جنوب آفریقا در آلمان)
رابطه فقه و حقوق (آخرین شماره مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی)
معرفی شخصیت علمی، سیاسی و معنوی امام خمینی و برخی نظرات ایشان
طبرسی و وحدت کلمه
همایش ها
گرجی به عنوان یک فقیه و استاد تمام دانشگاه، حضوری پررنگ در مجامع علمی و پژوهشی در حوزه پژوهشی خود داشته و در بیش از ۳۰ کنگره علمی شرکت کرده است:[۲۱]
کنگره بین المللی شیخ طوسی در دانشگاه فردوسی مشهد در اسفند ۱۳۴۸ با موضوع سخنرانی «شیخ طوسی و عده الاصول ».
اولین کنگره بین المللی ایران شناسی (تحقیقات ایرانی) در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران با موضوع سخنرانی «ایرانیان و علوم دینی» در سال ۱۳۴۹.
سومین کنگره جهانی تحقیقات ایرانی در شهریور ۱۳۵۱ با موضوع سخنرانی «مهمترین موارد اختلاف شیعه و اهل سنت ».
ششمین کنگره تحقیقات ایرانی در سال ۱۳۵۴ در دانشگاه تبریز با موضوع سخنرانی «تشریفات قرارداد ».
کنگره بین المللی فلسفه در شهر مقدس مشهد در سال ۱۳۵۴.
هفتمین کنگره جهانی تحقیقات ایرانی در دانشکده ادبیات دانشگاه ملی (شهید بهشتی) در شهریور ۱۳۵۵، با موضوع سخنرانی «بیمه و تضمین ».
کنگره بین المللی حقوق جزای اسلام و مبازه با جرائم در شهر ریاض عربستان در سال ۱۳۵۵.
نهمین کنگره بین المللی حقوق تطبیقی در دانشکده حقوق تهران در سال ۱۳۵۵.
کنگره بزرگداشت شیخ الرئیس به همت انجمن ملی یونسکو در سال ۱۳۵۹، با موضوع سخنرانی «تاثیر منطق در علم اصول ».
کنگره بین المللی اندیشه اسلامی در تهران در سال ۱۳۶۱، با موضوع سخنرانی «ولایت فقیه ».
کنگره بین المللی الفکر الاسلامی در مرداد ۱۳۶۲ در الجزائر، با موضوع سخنرانی «قیاس استنباط ».
سی و دومین کنگره بین المللی علوم انسانی در آسیا و آفریقا در سال ۱۳۶۵ در هامبورگ آلمان، با موضوع سخنرانی «حکومت اسلامی ».
کنگره قداست حرم در سال ۱۳۶۶ در تهران، با موضوع سخنرانی «اداره و خدمت به حرم ».
کنفرانس جهانی نشت نفت در سال ۱۳۶۳ از طرف دانشگاه تهران، با موضوع سخنرانی «اسلام و محیط زیست ».
دو سمینار در مورد حقوق بشر در اسلام مسیحیت؛ یکی در تهران در دانشکده حقوق و علوم سیاسی و دیگری در هامبورگ آلمان، با موضوع سخنرانی «عدالت ».
کنگره بین المللی پیشبرد علم و تکنولوژی در دانشگاه تهران، با موضوع سخنرانی «ایرانیان و علوم اسلامی ».
جوایز
انتخاب «تصحیح تفسیر جوامع الجامع» و «تاریخ پیامبر اسلام(ص)» به عنوان اثر برگزیدۀ تحقیقی سال (۱۳۶۲ش )
انتخاب کتاب تحقیقی «تصحیح جوامع الجامع» به عنوان کتاب برگزیدۀ ممتاز ده سالۀ اول انقلاب (۱۳۶۷ش)
کسب درجۀ استادی ممتاز در دانشگاه تهران و انتخاب به عنوان استاد نخبه از طرف نهاد ریاست جمهوری(۱۳۶۸ و ۱۳۶۹ش )
انتخاب به عنوان استاد نمونۀ دانشگاهها از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی، انتخاب شد و عضویت در فرهنگستان علوم(۱۳۷۰ش)
دریافت نشان درجه یک دانش را از رییس جمهور وقت(۱۳۷۵ش)
برگزیده بخش علوم انسانی، در همایش چهرههای ماندگار (۱۳۸۱ش)
درگذشت
گرجی در هفتم اسفند سال ۱۳۸۹ش برابر با ۲۲ ربیع الاول ۱۴۳۲ق، در سن ۸۹ سالگی دیده از جهان بست و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاک سپرده شد.
ناگفته هایی از استاد «ابوالقاسم گرجي»
حجت الاسلام و المسلمين محقق داماد با بيان اين مطلبكه مرحوم آقاي گرجي در اظهارنظر نسبت به افراد خيلي مواظب بود و فردي گزافهگو نبود اظهاركرد: ايشان معتقد بود كه علم اصول، علمي است كه ايرانيها درست كردهاند به اين معني كه ساختار آن توسط ايرانيها درست شده است.
حجت الاسلام والمسلمين مصطفي محقق داماد در گفت وگو با ايسنا درمورد مقام علمي و سيره اخلاقي مرحوم استاد ابوالقاسم گرجي، تصريح كرد: مرحوم دكتر ابوالقاسم گرجي، جواني و تحصيلات ابتدايي خود را در تهران و نزد پدر مرحوم آقاي فلسفي كه به آقا ميرزا محمد تنكابني مشهور هستند به انجام رساند.
وي ادامه داد: ايشان ادبيات عرب را بسيار قوي و خوبي آموخت و بسيار بسيار در ادبيات عرب قوي بود و بعد از آن هم به قم آمد.
اين استاد دانشگاه افزود: مرحوم استاد گرجي تا زماني كه مرحوم آيتالله سيدمحمدتقي خوانساري حضور داشت در قم ماند و آنطور كه خودش به ما گفت يك مدتي هم در درس ايشان شركت كرد.
داماد ادامه داد: ايشان بعد به نجف رفت و به درس آقاي خويي ملحق شد، ايشان ميگفت «در همان جلسه اول كه يك مبحثي راجع به «حجر صبي» بود يك استدلالي آيتالله خويي به آيه قرآن كرد و من يك ايراد ادبي به آن گرفتم و اين خيلي باعث جلب توجه ايشان نسبت به من شد و بنابراين من يكي از شاگردان اخص ايشان شدم» و خيلي هم آيتالله خويي به ايشان لطف داشتهاند.
وي گفت: ايشان سپس با پسر آقاي فلسفي يعني مرحوم آقاي حاجعلي آقاي فلسفي همراه شد و خيلي هم آقاي فلسفي به ايشان توجه داشت و من زماني كه با آقاي گرجي در مشهد در خدمت ايشان بوديم اين را متوجه شدم.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: در هر صورت هر دو شاگرد آقاي خويي شدند و وقتي پدر آقاي فلسفي به پسرش مينويسد كه “ديگر بيا”، آقاي خويي در جواب پدر آقاي فلسفي مينويسد كه «چرا عجله ميكنيد فرزندتان و هممباحثهاي ايشان (يعني آقا شيخابوالقاسم) به زودي مجتهد خواهند شد». ولي در عين حال آقاي گرجي مي گفت كه وضع مالي ما بعد از فوت “آقا سيدابوالحسن اصفهاني” به قدري سخت شد كه ما ديگر نتوانستيم تحمل كنيم و هر چه داشتيم فروختيم و به طرف ايران آمديم و تحصيلات نجف را رها كرديم.
وي افزود: پس از آن مرحوم استاد گرجي آمد در دانشكده الهيات دانشگاه تهران و دوره تحصيلات دانشكده الهيات را گذراند و دكتراي فلسفه گرفت.
داماد با بيان اينكه من آن موقع خودم جوان بودم و يادم ميآيد كه ايشان دوره دكتري را در دانشكده الهيات ميگذراند گفت: بلافاصله همان زماني كه در دانشكده الهيات درس ميگرفت براي ايشان به عنوان فردي فاضل درس گذاشت، چون در مدرسه مروي هم كفايه ميگفت.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: بعد كم كم عمامهشان را برداشت و با كسوت غيرمعمم در دانشگاه ظاهر ميشد و بعد هم آرام آرام درس را در همين مبحث فقه، اصول و ادبيات عرب ادامه داد.
وي اظهار كرد: استاد گرجي مدتي در «دانشكده ادبيات دانشگاه تهران» ادبيات عرب درس داد و بعد فقه و اصول گفت و من هيچ وقت يادم نميآيد كه فلسفه درس داده باشند و بيشتر فقه و اصول و آيات الحكام و تفسير درس مي داد و در آخر هم در گروه ما به عنوان عضو فرهنگستان علوم انتخاب شد و با ما، هم در دانشكده حقوق همكار بود و هم در فرهنگستان علوم.
داماد گفت: كار مستطابي كه ايشان كرد دو كار است يكي تصحيح “عده الاصول” معروف و ديگري “الذريعه” و ديگر هم كتاب “جوامع الاجامع” تفسير مختصر مرحوم طبرسي كه از مهمترين كارهاي ايشان است.
وي افزود: ايشان چندين مقاله دارد كه مجموعه آنها نسبتا فقهي است و از منابع فقهي در آنها خوب استفاده كرد و خودش نيز در آنها اظهارنظر كرد.
داماد گفت: ايشان كتاب كوچكي هم با عنوان “آيات الحكام” براي دانشگاهيان نوشت كه مختصر است و نميتوان گفت كتابي مستطاب و بزرگ است ولي به نظر من كار تحقيقي تصحيح ايشان در آن دو كار اولي از ميان كارهاي ديگر ايشان درخشانتر است.
وي اظهار كرد: ايشان فقه را عميق خوانده بود و به نظر ميرسد كه ايشان در مدت 10 تا 20سال اخير يك نوع تفكري داشت كه در عين اينكه معتقد بود با روش و متد اصيل فقهي بايد اجتهاد كرد و اينكه چارچوب اوليه اجتهاد را هم حفظ بكند در عين حال ميخواست سعي كند كه يك نوع ادله و راههاي جديدي را هم برود.
اين استاد دانشگاه افزود: ايشان در تاريخ علم و اصول كارهاي خوبي كرد مثلا در علم اصول شايد به عقيده من تخصص ايشان بيشتر از فقه بود چون بيشتر در اصول كار كرده بود تا در فقه. اخيرا هم ديدم از مقالاتي كه از قبل ايشان نوشته بود، مقالهاي اخيرا با عنوان “تاريخ علم اصول” منتشر شده بود و ايشان معتقد بود كه علم اصول، علمي است كه ايرانيها درست كردهاند يعني ساختار آن توسط ايرانيها درست شده است.
وي گفت: ايشان فردي اغراقگو نبود و در كار معلمي هم موفقت بود تعليم را خيلي اهتمام ميكرد و براي تعليم ارزش قائل بود، بيحساب نمره نميداد و بيحساب هم كم يا زياد نميداد و سختگيري را در اندازه خود اعمال ميكرد و رفاقت موجب نميشد كه يك كسي را بالا ببرد.
داماد افزود: من خيلي سالها ديدم كه در اظهارنظر نسبت به افراد خيلي مواظب بود و گزافهگو نبود و از اين جهت انصافا يك صفت خوبي براي ايشان بود.