بازهم مريوان بازهم خطاي پزشكي و باز هم دختري كه دنيايش با تيغ جراحي تاريك شده است. قرار بود رشته انساني بخواند و معلم شود، قراربود مانند ساير همسالانش بزرگ شود.عاشق شود ، ازدواج كند و مادر شود. اما ميگويد با دنياي تاريكش كنار آمده تا بتواند براي زندگي تنها در آينده آماده شود . خط بريل را ياد گرفته تا بتواند به آرزوي معلم شدنش برسد. لبخند ميزند و برايم از اشكهايي كه در تنهايي و گاهي نااميدي از آينده ميريزد، از ترس تنها ماندن در دنياي بزرگسالي ميگويد. ميخندد و آرزو ميكند همچون دختري عادي در جامعه پذيرفته شود.
«سنور» يك دختر 14 ساله است كه در زمان تولد با مشكل ضعف ديد به دنيا آمد و براي بهبود ميزان ديد، چشمانش را دو بار به تيغ جراحي سپرد. چشم چپ او در سال 81 در بيمارستان فارابي و چشم راستش در خرداد 93 در بيمارستان نگاه، جراحي شد و هر بارچند روز بعد از عمل، كل قرنيه و شبكيه و سيستم عصبي چشم سنورعفونت كرد و حالا از هر دو چشم نابينا شده است.چشمان «سنور» ديگر نور ندارد. سهم سنور از دنيا سياهي است تا زخم نبود امكانات پزشكي و درماني در مناطق محروم سر باز كند. اين روزها درد به جان دختران كُرد افتاده و قصد بار بستن و رفتن از آن ديار را ندارد.سنور، شوخان، منير و … دختراني كه خطاي پزشكي در كودكي آينده شان را به بازي گرفته است.
جرائم و تخلفات پزشكان رو به افزايش است و وجود حاشيه امنيت براي پزشكان با حذف كيفر زندان فقط ضرر مالي را متوجه اشتباهاتي ميكند كه با جان و سلامت بيماران بازيميكند. نبود امكانات پزشكي در مناطق محروم نيز خود عاملي مهم در گسترش خطاهاي پزشكي شده است و هر روز بر تعداد بيماران قرباني خطاهاي پزشكي در اين مناطق افزوده مي شود.
آقاي حسين احمدينياز،شما وكيل سنور و بسياري ازكودكان آسيب ديده در كردستان هستيد،اجازه دهيد گفت وگوي خود را با اين سوال آغاز كنيم كه چرا بيماران در مريوان اينگونه دچار خطاهاي پزشكي شدهاند و هر روز دردي جانكاه را به جان ميخرند؟
مريوان دور افتادهترين منطقه در استان كردستان است و بعد از مريوان، عراق قرار دارد. در اين منطقه اطباي حاذق حضور ندارند وخطاي پزشكي بسيار زياد است.نبايد فراموش كنيم كه اكثر اطبا با اتكا به بيمهاي كه دارند تيغ جراحي را بدون مسئوليت وارد بدن مريض ميكنند. جالب است كه بارها ديدهايم كه پزشك، برجسازاست و در فكر سيمان و آجر و بالا رفتن طبقات ساختمانش به يك باره تيغ جراحي دردستش ميلغزد و خسارت وارده بر بيمار قابل برگشت نيست. ما بايد تلاش كنيم تا در صد خطاي پزشكي در كشور به حداقل خود برسد.
در كنار شوخان و سنور ، موارد ديگري از خطاي پزشكي در مريوان وجود دارد؟
بله بسيار زياد. براي نمونه دختري به نام منير سهرابي در مريوان، دچار سرما خوردگي ميشود و دكتر براي او بتامتازون تجويز ميكند. بعد از تزريق حال دختر بد ميشود.
بيمارستان ابنسينا از بستري كردن دختر خودداري ميكند و ميگويد بايد تجويز متخصص براي بستري شدن را بياوريد.
مطب طبيب طبقه چهارم بوده و پزشك حاضر نميشود براي ديدن وضعيت دختر 4 طبقه پايين بيايد و ميگويد تا دختر را نبينم (با هدف دريافت پول ويزيت) نميتوانم نظري بدهم. دختر بيمار را از پلهها بالا مي آورند و منير در اتاق پزشك از هوش ميرود و اكسيژن به مغز او ديگرنميرسد واين دختر دچار زندگي نباتي ميشود.در نهايت، پزشك محكوم به پرداخت ديه ميشود هرچند بيمه هم به علت دختر بودن، نصف ديه را پرداخت كردهاست. سنور و شوخان نمونههايي از جمع كثيري هستند كه دسترسي به ما ندارند تا داستانشان شنيده شود. ما بايد كليت امر را مطرح كنيم و براي مقابله با خطاي رو به افزايش پزشكان تلاش كنيم.
يكي از مشكلات، اثبات خطاي پزشكي است، چرا فرآيند اثبات اشتباه يك پزشك در كشور ما سخت و برخورد قانوني با اين اشتباه بسيار سبك است؟
مشكل ما اين است كه هياتهايي كه مسئول نظارت بر اطبا ميشوند، خود پزشك هستند. خطاها بسيار زياد است و اثرات جبران ناپذيري به همراه دارد، اما پزشكان از يكديگر حمايت بيدريغ دارند.
نهايت برخورد با يك پزشك متخلف پرداخت ديه، آنهم توسط بيمه است؛ آيا خلا مجازات كيفري، ترس و نگراني را از بروز خطا كاهش ندادهاست؟
يكي از عوامل اصلي رشد تقصيرات پزشكي، فقدان اثر بازدارندگي مجازاتها و متناسب نبودن مجازاتهاست. حسب اصل 156 قانون اساسي يكي از مكانيزمهاي اصلي براي كاهش ارتكاب جرم، تلاش براي پيشگيري از جرم است كه تدوين قوانين جامع و كامل نقش مهمي در كاهش جرائم خواهد داشت.
بنابراين در اين زمينه قوانين موجود آثار بازدارندگي ندارند ودوم اينكه ترس از ارتكاب جرم در بين پزشكان وجود ندارد. مهم اين است كه هر انسان طبق اصل 22 قانون اساسي، داراي كرامت است و بايد برخوردار از حرمت و كرامت باشد. دقيقا اين حرمت و كرامت در حوزه پزشكي لگدمال شده است.
پرداخت ديه براي جبران خسارات وارده بر بيماراني چون سنور كافي است؟
ديه صرفا به موضوع چشم و ارش هم به موضوع ظاهر چشم محدود ميشود ،سوال من اين است كه نابينايي و انزواي اين دختر را چه بايد كرد. بايد خسارات معنوي نابينايي لحاظ شود. متاسفانه خسارت معنوي نسبت به اين افراد تا كنون لحاظ نشده است. از حقوقدانان و قضات خواهش داريم به اين قضيه توجه كنند و خسارات معنوي را نيز در نظر بگيرند. رئيس جمهور طبق اصلهاي 113و 121 سوگند خورده است حافظ حقوق ملت باشد و قانون اساسي را اجرا كند او در برابر اين افراد مسئول است. حداقل 15 مورد را من ميشناسم كه در مريوان بر اثر تخلف پزشكي دچار مشكل شدهاند آيا وقت آن نيست تصميم قاطع براي برخورد با پزشكان متخلف گرفته شود.
آيا حاشيه امنيت موجود براي پزشكان مانع مهمي براي رسيدگي و مجازات تخلفات آنها نيست؟
اجازه دهيد گلهاي داشته باشم از وزير بهداشت كه مردي بسيار شريف و محترم است. ايشان طي نامهاي از رئيس قوهقضاييه كه مردي شريف و قانونمداري هستند در خواست كردند كه اطباي خطا كار ديگرزنداني نشوند. رئيس قوهقضاييه هم طي بخشنامهاي خواسته وزير بهداشت را اجابت كردند. هرچند بخشنامه يك قانون نيست اما مفري براي آرامش خاطر پزشكان خطاكار است.
با توجه به دريافت رضايتنامه قبل ازعمل جراحي آيا اين امر سالب مسئوليت كيفري براي پزشكان است، زيرا خطر عمل جراحي گوشزد شده است؟
اين امر نافي مسئوليت پزشكان نيست. به يك مورد در در آمريكا استناد ميكنم. شركت فليپ موريس كه توليد سيگار مالبرو در آمريكا را برعهده دارد، روي تك تك پاكتهاي اين سيگارنوشته است. استعمال اين سيگار موجب بروز سرطان ميشود. چند نفر كههمواره از سيگارمالبرو استفاده ميكردند دچار سرطان شده و فوت ميكنند. وراث اين افراد عليه فليپ موريس اقامه دعوا كردند و دادگاه فليپ موريس را محكوم به پرداخت غرامت كرد. درست است كه مضرات استفاده از سيگار قيد شده است اما اين هشدار نافي مسئوليت كلي شركت فليپ موريس در بحث لطمه به جان انسانها نيست.
در رابطه با ايران رويه قضايي چگونه است؟
در رويه قضايي ايران هم اينمسئله وجود دارد. بيمار از بعد شرعي و قانوني به دكتر اجازه مي دهد تا روي بدن او زماني كه بيهوش است عمليات جراحي را انجام دهد. اگر پزشك از قواعد و مقررات قانوني و قواعد پزشكي تخطي كند مسئوليتش هويدا ميشود.پس نبايد رضايتنامه را دال بر رضايت كلي بيماران بدانيم.
بخشي از مشكل هم به برخورد خود بيماران بر ميگردد.ايرانيان ماخوذ به حيا هستند و قصور پزشكي را در بسياري از موارد پاي قسمت گذاشته وپيگير قضايي مشكل پيش آمده نيستند!
در اينجا توجه به دو نكته ضروري است.
پزشكي را اگر از باب ارائه خدمت خوب به مردم تجويز كنيم و در نظر بگيريم پزشك تمام سعي و تلاش خود را براي انجام وظيفه انجام داده است.
بيمار را به عنوان يك كالاي تجاري در نظر بگيريم، كه در اقسام عملهاي زيبايي كاشت مو پروتزهاي مختلف و تزريق ژل و… بيمار مانند يك كالاي تجاري تلقي ميشود. با اين منظر، داستان فرق ميكند. پزشك بايد سعي كند حقوق بيمار را لحاظ كند، يعني بيمار بايد درفرآيند رسيدگي به درمان خودش آگاهي پيدا كند. ما از مبحث سنور اميد داريم به اين معقوله برسيم كه حقوق نانوشته بيماران در ايران، تدوين و رسمي شود.ما قوانيني دال بر حمايت حقوق بيمار در ايران نداريم. متاسفانه با خلأحقوقي مواجه هستيم.
با اين توضيحات نيازمند اصلاح قوانين هستيم؟
بله، اول اينكه نبايد پزشكان به خوداجازه دهند چنين به جان انسانها تخطي كنند. جان انسان شريف است وبايد مطابق اصل22 قانون اساسي خسارات معنوي براي خسارت ديدگان لحاظ شود.
دوم اينكه قانون بايد مورد بازنگري قرار گيرد زيرا قوانين فعلي آثار بازدارندگي ندارند. رئيسجمهور به عنوان مجري قانون اساسي و متعهد به ايفاي حقوق شهروندي، شايسته است براي اصلاح وضعيت موجود اقدامي درخور انجام دهد.
روزنامه قانون – مورخ93/12/16