بنام خدا
مقدمه
رأیی که ذیل می آید در ارتباط با تجدید نظر خواهی آقای ح ک با مختصر تغییری درصفحه آخر که مورد نظرهمکار دیگر شعبه بوده در مرحله تجدید نظر توسط نگارنده انشاء گردیده است ورای جنبه علمی کاربردی داشته وغرض از مبسوط ومدلل نمودن مباحث رأی در درجه اول استخلاص زندانی بی گناه بوده است ودر درجه دوم این رای نیز همچون رای اعتراض ثالث نگارنده که اولین مطلب وبلاگ آراء برتربوده است یکی از آراء طولانی است که جهت استفاده کارآموزان قضاوت ووکالت وسایر علاقمندان به مباحث حقوقی علمی کاربردی به صورت مبسوط انشاء شده است.( رضا نیکخوی منفرد)
بسمه تعالی
بتاریخ: 21/5/88 شماره دادنامه: 410 کلاسه پرونده: 88/43/197
مرجع رسیدگی شعبه 43 دادگاه تجدید نظر استان تهران
هیات قضات: آقایان نیکخوی منفرد و محمد رفعت مستشاران
تجدید نظر خواه: آقای ح ک با وکالت تسخیری آقای محمد رضا کیهان تهران خ شریعتی ضلع جنوب غربی پل سید خندان بین شریعتی و سهروردی ساختمان 42 طبقه 5 واحد 51
تجدید نظر خوانده: اولیاء دم مرحوم محمد لطیف اهل بنگلادش روستای مامروک کندی دفتر پست مونشیپارا p.s زکی گنجی منطقه سیلهت منزل عبدالطیف
تجدید نظر خواسته: دادنامه شماره 0424 مورخ 10/6/87 صادره از شعبه 1156دادگاه عمومی تهران
گردشکار: دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده ختم دادرسی را اعلام و به شرح زیر مبادرت به صدور رای می نماید
رای دادگاه
در خصوص تجدید نظر خواهی آقای ح ک فرزند نبی با وکالت وکیل تسخیری آقای محمدرضا کیهان از دادنامه شماره 8700424 موضوع پرونده 86000549 صادره از شعبه 1156 که متضمن محکومیت تجدیدنظر خواه به جرم قتل عمدی محمد لطیف تبعه بنگلادش بلحاظ عدم در خواست قصاص دیه مرد کامل و سه سال حبس می باشد .حسب محتویات پرونده در کارگاه فیلترسازی اطلس متعلق به آقای قدیر مصطفی زاده اصل واقع در 17 شهریور خ جوشن کوچه چهارم شرقی در تاریخ 18/5/81 ساعت هشت و سی دقیقه صبح عوامل آتش نشانی مشغول اطفاء حریق بودند که در محل کارگاه جسد شخصی با تبعه بنگلادش که پس از شناسائی همسایگان مربوط به محمد لطیف کارگر کارگاه ریخته گری روبروی فیلترسازی متعلق به سیف اله تاجیک کشف می گردد که در صفحه یک تا 5 پرونده صورتجلسه کشف جسد و تحقیق از افرادی که وی را شناسایی نمودند با شرح و آثار جراحت و صدمات وارده به مقتول درج گردیده است ص شش پرونده تصویر صورتجلسه مربوط به تحویل ه ک به بیمارستان شماره 2 می باشد که در توضیحات این صفحه قید گردیده که برابر اظهارات خود مصدوم و همراه مصدوم در محل کارش با یک نفر از پرسنل همان شرکت درگیر شده و توسط برادرش به این مرکز جهت مداوا انتقال داده شده است که به آنها تفهیم گردیده که هر گونه شکایتی دارید به کلانتری محل جهت اعلام شکایت مراجعه نمایند در ص 7 اظهارات خانم س ح است اظهارات خانم س ح فرزند علی در روز کشف جسد بیانگر این است که شب گذشته محمد عبدالملک بنگلادشی پسرش را برده و صبح ساعت 30/5 پسرش در حالی که چاقو از سه قسمت زیر گلو و شکم و زیر بغلش خورده به درب منزل آمده است و از ه ک در (ص 14) اظهاراتش در مورد حادثه قتل محمد لطیف تحقیق شده که با توجه به اینکه شرح کشف جسد و حریق عمدی مورخ 18/5/81 از طرف پاسگاه یافت آباد به مجتمع قضائی ارسال در تاریخ 20/5/81 از طرف رئیس مجتمع قضائی یافت آباد به شعبه 1608 دادگاه عمومی تهران ارجاع شده و اظهارات ه ک نیز اخذ گردیده این اظهارات پس از بهبودی جسمی وی پس از عمل جراحی در بیمارستان شماره 2 توسط مرجع انتظامی در روز کشف جسد از ه ک توسط مامور مراقب اخذ گردیده است غرض از ذکر موارد مذکور این است که اخذ اظهارات در زمان نزدیک به قتل از اهمیت بیشتری نسبت به زمان های دیگر برخوردار است در صورتجلسه بازدید قاضی کشیک قتل دستوری در مورد تحقیق از ه ک ملاحظه نشده احتمالاً در زمان قاضی کشیک هنوز مادر ه ک به صحنه قتل که شب گذشته فرزندش را مصدوم نموده بودند نیامده بوده در ذیل گزارش 6 صفحه ای کلانتری نیز دستور قضائی دیگری در مورد ه ک صادر نگردیده است مجدداً در صفحات 23 و 24 و 25 احتمالاً در همان روز کشف جسد یا روز بعد از آن از ه ک در بیمارستان تحقیق بعمل می آید که با اظهارات قبلی وی تفاوتی ندارد و در تاریخ 23/5/81 که احتمالاً بعد از ترخیص وی از بیمارستان و بردن وی به کلانتری و تحقیق از وی توسط دایره تجسس کلانتری انجام گرفته با تحقیقات قبلی وی در مورد حادثه قتل تفاوتی نداشته ضمن اینکه در این تحقیق اقرار بر تجاوز محمد عبدالملک مظنون به قتل فراری نسبت به خود نموده است دستور قضائی شعبه 1608 که همان قاضی کشیک نیز بوده نیابت قضائی به شهرستانهای ورامین و پیشوا و پاکدشت و حومه جهت دستگیری محمد عبدالملک فرزند محمد رشید تبعه بنگلادش متهم به قتل با همکاری مامور اعزامی می باشد که اقدام یا عدم اقدام در مورد نیابت مذکور در پرونده ملاحظه نگردید کلانتری یافت آباد مجدداً در گزارش بدون تاریخ خطاب به رئیس محترم شعبه 1604 تحقیقات خود را در ارتباط با افراد مرتبط و آشنا با مقتول از جمله تحقیقات مربوطه به ه ک را در صفحات 66 و 67 و 68 ارائه که قاضی شعبه در صورتجلسه 24/5/81 در ارتباط با اتهام ه ک فرزند حسین دائر بر ارتکاب فعل حرام و غیره صرف نظر از صحت و سقم آن قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت دادگاه ویژه اطفال صادر و در مورد قتل محمد لطیف پرونده را مفتوح و دستور قبلی انجام گیرد و در ذیل قرار خود نیز دستور می دهد که شکایت ه ک نیز اخذ و به پزشک قانونی نیز معرفی گردد پزشک قانونی در معاینه جسد محمد لطیف در صفحات 89 و 90 و 91 بیست و پنج (25) مورد بریدگی های مختلف در نواحی مختلف در قسمت بالا تنه محمد لطیف گزارش نموده که می تواند نشانگر مقاومت شدید در مقابل قاتل باشد که نهایتاً پزشکی قانونی علت فوت را بریدگی عمیق عروق سمت چپ گردن در اثر اصابت جسم تیز و برنده اعلام نموده است در بازرسی از محل سکونت مقتول سیصد دلار و هیجده فقره چک با اقلام متفاوت کشف شده است که صاحب کارگاه چکها را متعلق به خود دانسته و مطالبه کرده و تحویل نیز با دستور قضائی 20/6/81 گرفته است که چگونگی تعلق آن قابل بحث می باشد البته کلانتری در زمان تحویل با صورتجلسه 20/6/81 به آقای سیف اله تاجیک تفهیم نموده که در صورت وجود شاکی و کشف فساد در مورد چکها برابر مقررات قانونی با ایشان برخورد خواهد شد پزشک قانونی جراحت وارده به ه ک را در بازگشت به نامه 24/5/81 جراحت 1- عمیق بخیه شده درسمت راست قدام سینه (جائفه) 2- خراشیدگی التیام یافته (در حد حارصه) در پهلوی چپ 3- خراشیدگی التیام یافته (در حد حارصه) در قدام گردن 4- تجمع خون و هوا در فضای جنب راست که جهت تخلیه خون در سیر درمان لوله سینه ای در فضای بین دنده ای 5 و 6 برای بیمار گذاشته شده است در خصوص جراحت وارده با وجود شکایت ه ک ص 71 از طرف دادگاه اطفال نفیاً یا اثباتاً اظهارنظر نگردیده است کلانتری یافت آباد در گزارش 16/9/81 خود از رئیس محترم شعبه 1608 در خواست نموده که با توجه به اینکه این یگان (تجسس) کلانتری امکانات گسترده ای در زمینه پیگیری پرونده فوق ندارد و به جهاتی که در گزارش خود در ص 155 شرح داده تقاضا نموده که پرونده در اختیار شعبه دهم اداره آگاهی قرار گیرد که قاضی شعبه 1608 در تاریخ 23/9/81 دستور داده پرونده عودت تحویل یگان 10 آگاهی مرکز تا دستورات قبلی را انجام و نتیجه ظرف یک ماه بنظر برسد تا این تاریخ یعنی چهار ماه و چهار روز پرونده جهت شناسائی مظنون به قتل فراری در دایره تجسس کلانتری یافت آباد پیگیری و دستورات قضائی را انجام میداند و بیشتر تحقیقات در حول و حوش دستگیری مظنون به قتل فراری محمد عبدالملک بوده است پس از ارسال پرونده به آگاهی مرکز نخستین تحقیقات در آگاهی پس از چهار ماه و نه روز از ارسال پرونده در تاریخ 2/2/83 در صفحات165 و 166 و 167 به ترتیب از قدیر مصطفی زاده صاحب کارگاه فیلترسازی و خانم س ح و ه ک بدون اخذ دستور قضایی مبنی بر دلالت آنها به آگاهی بعمل می آید در اولین گزارش آگاهی مرکز به قاضی شعبه 1608 مجتمع امور قضائی امور جنائی در تاریخ 27/2/83 افسر رسیدگی کننده به پرونده (در ص 164) که مبنا در تغییر روند رسیدگی پرونده بوده مطالب خود را بدین صورت بیان نموده (احتراماً ضمن تقدیم پرونده کلاسه فوق در خصوص قتل مرحوم محمد لطیف تبعه کشور بنگلادش به اتهامی محمد عبدالملک که در تاریخ 18/5/81 در کارگاه فیلترسازی اطلس واقع در خ 17 شهریور جنوبی بوقوع پیوسته در تحقیقات متعدد و در تاریخ های مختلف حکایت است که در این قتل شخصی بنام ه ک نیز مضروب گردیده که با توجه شدت ضربات وارده خود را پیاده در ساعت 30/5 دقیقه خودش را به دم درب منزل خودش میرساند تحقیقات از ه بسیار غیرمنطقی بنظر می رسد قبل از هر گونه درگیری و یا قتلی محمد بنگلادشی با چاقوی دسته زرد وی را تهدیدمیکند و بعد با وی رابطه نامشروع برقرار می کند و در نزد وی می گوید می خواهد کسی را بکشد و اینکه ه چنان به خواب فرو می رود که نمی فهمد چه کسی و چگونه محمد عبدالملک را به قتل میرساند و موضوع در کنترل بودن تلفن را مادر ه در جریان می شود و پس از آن دیگر قاتل با آنها تماس نمی گیرد موضوع به نظر می رسد جای ابهام دارد و متهم ه ک ضمن دستگیری میبایست از وی تحقیق لازم و دقیق بعمل آید پرونده امر جهت کسب تکالیف به نظر می رسد) در ظهر این گزارش قاضی شعبه 1156 که احتمالاً شماره شعبه عوض شده زیرا همان قاضی رسیدگی کننده است که دستور می دهد پرونده عودت تا از خانواده مجروح بنام ه ک بیشتر تحقیق شود و نسبت به انجام دستورات قبلی اقدام و نتیجه بنظر برسد غرض از ذکر اظهارات افسر تحقیق پرونده این است که بیان گردد که چگونه ابهامات ایشان در اظهارات ه ک با دست خط خود می باشد که از جمله آن چاقوی دسته زرد می باشد بنظر می رسد اولین تحقیقات از ه ک در ص 163 پرونده به تاریخ 7/3/82 می باشد که از جهت ترتیب صفحه جا به جا شده است البته چگونگی دلالت ه ک و اینکه در چه روز و چه ساعتی به آگاهی دلالت شده و چه مدت در اختیار آگاهی بوده معلوم نیست ولی از تحقیقات بعمل آمده از وی و از خانواده وی در تاریخ 7/3/82 و 8/3/82 بوده شایان ذکر است که در دستور قضائی تحقیق از خانواده مجروح ه ک ذکر شده است نه ه ک قبلاً قرار عدم صلاحیت به دادگاه اطفال صادر شده بوده و اگر ابهامی دستور قضائی در این مورد داشته افسر پرونده می بایست از دادگاه سئوال کند هر چند با مطالعه پرونده نیازی به سئوال هم در این مورد نبوده و افسر پرونده می بایست می دانسته که تحقیق از ه ک می بایست تحت نظر دادگاه اطفال صورت پذیرد مع الوصف سئوالی که از وی در ص 163 در تاریخ 7/3/82 شده است این است چگونگی وقوع قتل مرحوم محمد لطیف تبعه بنگلادش را توضیح دهید وی با دستخط خود نوشته من در تاریخ 17/5/81 شب ساعت حدوداً یک و نیم شب متوجه شدم مادرم در خانه نیست و چون می دانستم مادرم به کارخانه مصطفی زاده می رفته و با کارگران آنجا رابطه دارد به اتفاق پدرم به آن کارخانه رفتیم و یک چاقوی دسته زرد از خانه برداشتم و به سوی کارخانه رفتیم ولی آنها که به اسامی نادر و محمد لطیف و محمد عبدالملک در آنجا هستند و محمد لطیف لخت در حالی که یک زیر پوش بر تن داشت بالای مادرم بود و محمد عبدالملک بنگلادشی و نادر در دفتر کارگاه بودند وقتی که محمد لطیف متوجه من و پدرم شد با ما درگیر شد و پدرم وی را گرفت و من با چاقو به سینه اش زدم و سپس محمد بنگلادشی مرا با چاقو زد و سپس با نادر فرار کردند البته نادر وقتی که متوجه ما شد فرار کرد و سپس پدرم ح محمد لطیف را به داخل کارخانه کشاند و بنزین که داخل حیاط بود برداشته و کارخانه را به آتش کشید و با هم به دکتر رفتیم سئوال بعدی شما چند مدت فهمیده اید که مادرتان به کارگاه مصطفی زاده می رود تازگی فهمیدم مجدداً در ساعت 30/12 مورخ 7/3/82 از ه ک تحقیق می شود از وی سئوال می شود با توجه به اینکه شما در روز حادثه قتل مرحوم محمد لطیف تبعه کشور بنگلادش در کارخانه آقای مصطفی زاده حضور داشته اید چگونگی وقوع قتل و علت آن را توضیح دهید که با دستخط خود مجدداً پاسخ می دهد شب بود ساعت 10 شب بود رفتم آنجا پیش محمد بنگلادشی به من گفت برو 2 عدد غذا بگیر بیار من هم رفتم با موتور گرفتم و آمدم رفتم تو موتور را گذاشتم توی حیاط و آن موتور را ورداشت برد توی کارگاه گفتم برای چی می بری گفت می خواهم کسی نبینه و رفتیم توی اتاق نشستیم به غذا خوردن من رفتم روی تخت دراز کشیدم و خوابم برد حدود ساعت 4 یا 5 صبح بود فهمیدم یک چیز کشیده روی شکمم از خواب پریدم بلند شدم چاقو را از دستش بگیرم نمی توانستم به من گفت وایسا کنار و من وایسادم کنار چاقو را فرو کرد تو شکمم در آورد و من خودم را انداختم زمین تا ببینم این می رود واقعی ترسیده بودم و رفت توی حیاط من داشتم از پشت شیشه نگاه می کردم رفت طرف کانتینر یک عدد کبریت زد انداخت توی کانتینر و من دیدم پسر صاحب کارخانه رفت بیرون در را هم بست و بعدش دیدم محمد هم رفت بیرون در را هم بست و من از اتاق آمدم بیرون و رفتم آرام در حیاط در را باز کردم و دیدم کسی توی کوچه نیست و من پیاده رفتم به طرف خانه و بعد مرا بردند بیمارستان در سئوالی دیگر از وی می پرسند آیا نادر مصطفی زاده شما را تهدید کرده بود که چیزی به کسی درباره او نگوئید؟ پاسخ می دهد خیر تهدید نکرده است از وی سئوال می شود چرا شما تا کنون نادر مصطفی زاده را بیان ننموده اید پاسخ می دهد از روی دلسوزی بخاطر اینکه معتاد بود چیزی نگفتم از وی سئوال می شود شما در تحقیقات قبلی اظهار داشته اید به دلیل وجود رابطه مادرتان با کارگرهای شرکت به اتفاق پدرتان اقدام به قتل محمد لطیف نموده اید چه می گوئید پاسخ می دهد من ترسیدم و من از ترس گفتم مجدداً در ساعت 40/1 مورخ 7/3/82 از ه ک تحقیق می شود ص 2 این تحقیق در پرونده ملاحظه شد و صفحه یک آن ملاحظه نگردید در سئوالات مرتبط با قتل از وی سئوال می شود آیا پدر و مادرت در این درگیری مجروح یا ضربه ای خورده اند پاسخ می دهد خیر مجروح نشده اند سئوال می شود شما که با چاقو محمد لطیف را زده اید و محمد بنگلادشی در گیر نشده پاسخ می دهد نه درگیر نشدند سئوال می شود آیا پس از وقوع قتل محمد بنگلادشی با شما یا مادرت تماس هم داشته پاسخ می دهد دو دفعه (منظور به طور تلفنی) گفتم چرا به من چاقو زدی گفت دوست داشتم سئوال می شود به چه دلیل شما اقدام به قتل محمد لطیف نموده اید پاسخ می دهد بخاطر نامشروع با محمد لطیف مجدداً در ساعت 10/18 دقیقه که تاریخ آن قید نشده از ه ک سئوال می شود چگونگی قتل مرحوم محمد لطیف تبعه کشور بنگلادش را توضیح دهید (ص 172) پاسخ می دهد آن شب ساعت 12 شب بود بلند شدم آب بخورم دیدم مادرم نیست رفتم بابام رو بیدار کردم گفتم مامان نیست پاشو بریم راه افتادیم به طرف آنجا که کار می کنم با هم رفتیم رسیدیم گفتم بابا بگذار اول من برم بالا من اول رفتم بالا رفتم توی حیاط رفتم توی اتاق دیدم مادرم با محمد لطیف کار انجام می دهند رفتیم تو محمد یکباره بلند شد جر و بحثشان شد بابام چاقو را فرو کرد توی شکم محمد لطیف محمد افتاد و بعد محمد بنگلادشی فهمید آمد چاقو را از دست بابام گرفت و فرو کرد توی شکم من و بابام دنبال محمد کرد و نتوانست آن را بگیرد رفت و ما سه نفره آن را کشیدیم به طرف توی کارگاه و آن را انداختیم روی زمین و رفتیم به خانه و از آن ور مرا بردند. دکتر سئوال شد اظهارات خود را چگونه گواهی می کنید خودم نوشتم با امضاء گواهی می کنم افسر پرونده که با ابهامات خود خواسته بود از ه ک تحقیق دقیق بعمل آید پس از اخذ اظهارات مذکور از ه ک در صورتجلسه 8/3/82 ص 163 قسمت مربوط به اظهارات ه ک در مورد مادرش و سپس قتل توسط پدرش را نتیجه گیری کرده و به امضاء دو استوار و یک گروهبان رسانده و ه ک نیز صورتجلسه مذکور را اثر انگشت زده و نکته ای که در سئوالات راجع به نادر مصطفی زاده بیان نشده بود و در این صورتجلسه از قول ه ک ذکر شده این است که صاحب کارگاه اصلاً نبود و من بخاطر دشمنی با وی این حرف را زده ام و پدرم و مادرم جسد را به داخل کارگاه کشاندند که حدود صد متر مسافت آن است و کارگاه را به آتش کشیدند و با هم رفتیم و به خدا قسم موضوع قتل محمد لطیف به همین دلیل بود و افسر مربوطه با تحقیقاتی که مشروح مطالب آن ذکر شد و در گزارش مورخ 8/3/82 به قاضی محترم شعبه 1156 (ص 175) قاتل را کشف می کند قاضی شعبه براساس اعتماد به تحقیقات دستور می دهد پرونده عودت ح ک بعنوان متهم دستگیر و از او تحقیق و با فرزندش مواجهه شود و فرد مظنون فعلاً با ضامن قابل دسترسی آزاد باشد (محمد حسن مصطفی زاده اصل مشهور به نادر) و ه ک نیز با توجه به اینکه کمتر از 18 سال سن دارد و قبلاً عدم صلاحیت به رسیدگی دادگاه اطفال صادر شده است دادگاه مواجه با تکلیف نیست با توجه به اقرار جدید تحویل دادگاه اطفال با گزارش جداگانه شود که آگاهی خطاب به ریاست محترم شعبه 2105 دادگاه عمومی تهران ویژه اطفال در گزارش 8/3/82 بیان می دارد که از متهم ه ک تحقیق بعمل آمده و مشارالیه به اتفاق پدر و مادرش معترف گردیده در این قتل شرکت داده شده اند که با توجه به خواسته ریاست محترم شعبه 1156 بدل پرونده متشکله به همراه متهم جهت تعیین تکلیف بنظر می رسد که قاضی کشیک ویژه اطفال دستور می دهد (آگاهی مرکز اداره دهم با سلام پرونده همراه متهم تحت الحفظ اعاده می گردد تحقیق لازم بعمل آید و روز شنبه 10/3/82 همراه پدرش تحویل دادگاه گردد متهمین دیگر نیز در صورت دسترسی جلب گردند) در تاریخ 8/3/82 آقای ح ک فرزند نبی پدر ه ک به آگاهی دلالت و از وی تحقیقاتی بشرح ذیل بعمل می آید از وی سئوال میشود به چه دلیل شما به زندان رفته اید جواب به دلیل اعتیاد به زندان رفته ام شما در شب حادثه قتل مرحوم لطیف در کجا بودید؟ جواب در منزل پیش زن و بچه ام خوابیده بودم ساعت چند خواب بودید و ساعت چند بیدار شدید جواب من هشت غروب خوابیدم و ده شب بیدار شدم شما دارای چند فرزند هستید؟ چهار فرزند دارم به نام های مهدی 19 ساله هاجر 20 ساله ه17 ساله و محمد 6 ساله در شب حادثه همسر شما در کجا بود؟ ج- پیش خودم بوده است س- فرزند شما ه می گوید مادرش آن شب در منزل نبوده است؟ ج- دروغ می گوید پهلوی من بوده است؟ س- آیا همسر شما به نام س ح به داخل کارگاه آقای مصطفی زاده میرفته است ج- دو سه بار برای حقوق و بیمه اش رفته است س- پسر شما ه اظهار نموده شما در شب حادثه به اتفاق ایشان جهت اینکه همسرتان سبه داخل کارگاه پیش کارگران محمد لطیف و محمد بنگلادشی رفته بود به آنجا رفته اید؟ ج- بخدا قسم پسرم دروغ می گوید س- آیا حاضرید با پسرت ه مواجهه حضوری شوید؟ بله حاضرم س- اگر فرزند شما در حضور شما بگوید شما این کار را کرده اید؟ چه می گوئید (منظور قتل محمد لطیف) دروغ می گوید وی ضربه مغزی شده است س- چرا شما در بیمارستان ادعا نموده اید پسرتان تصادف نموده اند ج- ما نگفته ایم بلکه از طرف صاحب کارخانه این حرف زده شد س- صبح زود صاحب کارخانه اصلاً نبود و به هیچ وجه به داخل بیمارستان نیامده اند من اصلاً نگفتم ذیل اظهارات خود را گواهی کنید سواد دارم امضاء میکنم امضا ح ک مجدداً در تاریخ 9/3/82 از ه ک تحقیقاتی که با دستخط بازپرس ویژه قتل است و سئوال با دستخط مامور دیگری است در دو صفحه 183 و 184 که تقریباً با همان مضامینی است که در مورد مادر ه ک و نحوه قتل در جلسات 7/3/ و 8/3 و 82 بیان شده نوشته می شود و اثر انگشت و امضاء ه ک اخذ می گردد. در مواجهه حضوری در آگاهی (ص 177) مابین ه ک و محمد حسن مصطفی زاده در ساعت 40/8 مورخ 8/3/83 در خطاب به متهم ه ک سئوال می شود که آنچه که شما در شب حادثه قتل مرحوم محمد لطیف و آتش سوزی کارگاه آقای مصطفی زاده دیده اید بیان نمائید پاسخ می دهم من می گویم شما بنویسید من ساعت ده شب رفتم کارگاه و غذا هم خریدم و داخل نوشابه احتمالاً قرص ریخته بود خواب آور بود و ساعت حدود پنج صبح بود که به روی من چاقو کشید من بیدار شدم وقتی که ترسیدم خودم را به مرگ زدم و سپس از طرف شیشه پنجره دیدم که آقای نادر مصطفی زاده از کارگاه بیرون رفت و درب را بست خطاب به متهم مصطفی زاده شما اظهارات آقای ک را شنیده اید چه می گوئید قبول ندارم من اصلاً کارخانه نبوده ام البته این مواجهه هر چند از نظر صفحات پرونده بعد از صورتجلسه 8/3/82 که به امضاء افسر پرونده و چند مامور دیگر و ه ک می باشد ولی با توجه به اینکه صورتجلسه افسر پرونده 40/7 دقیقه بوده مواجهه حضوری قبل از تنظیم صورتجلسه بوده است اما تحقیقات دیگر از ح کدر آگاهی که البته نه ساعت تحقیق و نه تاریخ تحقیق قید شده که این تحقیقات مبنای قتل عمد در پرونده بعد از این قرار گرفته با سئوال که با یک دستخط و جواب که با دستخط دیگر است بدین شرح است س- حسب محتویات پرونده بویژه اظهارات فرزند ذکورتان بنام ه متهم هستید به قتل عمدی مرحوم لطیف تبعه بنگلادش با چاقوی مکشوفه در صحنه که متعلق به منزل شما می باشد به دلیل داشتن انگیزه بدلیل مواجهه شدن با ارتکاب اعمال منافی عفت در حد زنا بین همسرتان با مقتول و درگیری وی با پسرتان چه دفاعی از خود دارید؟ و نیز حریق عمدی کارخانه را قبل از اینکه پاسخ آقای ح ک بیان شود هر چند تحقیقات در سه برگ نیروی انتظامی است ولی با توجه به تفهیم اتهام و اینکه در دو صفحه بعد قرار تامین توسط بازپرس شعبه سوم ویژه قتل انجام گرفته سئوال مربوط به تفهیم اتهام توسط بازپرس ویژه قتل انجام گرفته است اما پاسخ با دلالت مامور آگاهی نوشته شده است ح ک در پاسخ بیان داشته شب حادثه من خواب بودم و ه پسرم مرا بیدار کرده و گفت که مامان نیست و پیش محمد است و ه گفت که بریم آنجا و ه به من گفت که چاقو بردار و من از آشپزخانه یک چاقوی دسته زرد برداشتم و به سمت کارگاه رفتیم و درب کارگاه ه از روی درب پرید داخل و ه در را باز کرد و هر دو داخل شدیم ه از کارگاه آمده بود و شب محمد بوده (احتمالاً) همراه با ه به سمت اتاق رفتیم و درب را باز کردیم و محمد لطیف و همسرم را لخت روی تخت دیدم خانم من لخت بود ولی محمد زیر پیراهن تنش بود و من سمت محمد رفتم و با چاقو به پهلوی او زدم من فقط یک ضربه به او زدم وقتی مقتول افتاد به سمت ه و همسرم آمدم و گفتم که بریم و هر سه جنازه را به سمت کارگاه بردیم ه در اتاق توسط محمد بنگلادشی زخمی شد وقتی جنازه را به کارگاه بردیم در یک لحظه دیدیم کارگاه آتش گرفت که آن موقع من و ه و همسرم از کارگاه آمده بودیم بیرون من و خانمم با فامیلی که شب منزل ما بود و مهدی یک ماشین گرفتیم و ه را به بیمارستان بردیم (بیمارستان شماره 2) در صحت و سقم ضربه وارد به مقتول به گزارش معاینه جسد باید توجه شود در صفحه دیگری که با دستخط بازپرس ویژه قتل می باشد و این بار هم سئوال و هم جواب با دستخط ایشان است از خانم س ح فرزند علی سئوال می شود شما در خصوص اظهارات و اعترافات فرزند و شوهر خود مبنی بر داشتن رابطه نامشروع در حد زنا با مقتول پرونده محمد لطیف منجر به وقوع درگیری بین وی و فرد متواری بنام محمد بنگلادشی و مجروح شدن پسرت و کشته شدن محمد لطیف توسط ضربات چاقوی همسرت و مشارکت در آتش زدن کارخانه چه اظهاری دارید؟ جواب می دهد اتهام را قبول ندارم در شب حادثه در خانه بودم مریض اینها حرف پسرم نیست به او یاد داده اند هیچ حرف دیگری ندارم بازپرس کشیک شعبه سوم ویژه قتل قرار تامین وثیقه به مبلغ پانصد میلیون ریال برای ح کبه اتهام قتل عمدی و مشارکت در حریق عمدی صادر می نماید و در دستورخود به کلانتری دایره دهم آگاهی می نویسد 1- متهم ح ک با قرار تامین قانونی تحت نظر باشد 2- دو متهم دیگر ه ک و س ح مادرش بدلیل اصرار در انکار اتهام علیرغم وجود دلائل قوی تا صبح یوم آتی تحت نظر و بازداشت باشند هر چهار متهم بصورت جداگانه و بدون امکان تماس با هم نگهداری شوند پرونده به همراه متهمین بنظر ریاست محترم دادگاه جنائی برسد شایان ذکر نفر چهارم متهمین هویتش معلوم نیست آگاهی گزارش پرونده را در تاریخ 10/3/82 به قاضی شعبه 1156 ارائه می دهد و قاضی شعبه مجدداً به آقای ح ک با این سئوال تفهیم اتهام می کند اتهام شما دایر بر قتل عمدی با توجه به نحوه اظهارات و اقرار در آگاهی و همچنین اظهارات فرزندت را برایت تکرار می کنم چه می گوئی جواب می دهد من اصولاً در شب چشمانم نمی بیند حضرت عباسی و به قرآن من در خانه بودم و از خانه تکان نخوردم مرا زدند ولی شکایتی ندارم خانمم آن موقع بیمار بود که خواهر زاده ام و شوهرش (فاطمه نوروزی و جمشید غیاثوند) در خانه ما بودند مرا به دکتر بفرستید من اصلاً شبها نمی بینم اگر دکتر تایید نکرد آنها راست می گویند خدا شاهد است که ما نمیدانیم چرا پسرم این حرف را زده است همسرم آن موقع مریض بود و خودم هم ترسیدم که این حرف را زدم قاضی محترم شعبه در پشت صفحه تفهیم اتهام بیان داشته به تاریخ 10/3/82 بافک قرار سابق الصدور به لحاظ اهمیت موضوع و بیم فرار و تبانی و مستنداً به مواد 32 و 35 و 37 قانون آئین دادرسی کیفری در خصوص اتهام آقای ح ک فرزند نبی دائر بر قتل عمدی تشدید و تبدیل به بازداشت موقت می شود که قرار حین الصدور به متهم ابلاغ و اظهار داشت چون هر چه زودتر میخواهم وضعیتم روشن شود و بی گناهی ام به اثبات برسد لذا به قرار بازداشت فعلاً اعتراضی ندارم من هیچ خدا باید ثابت کند بی گناهم قرار صادره به نظر ریاست دادگاه های عمومی جزائی تهران برسد در صورت موافقت پرونده عودت و نسبت به صحت و سقم و چگونگی اظهارات متهم و تحقیق از گواهان اقدام شود و با اعزام و معرفی متهم ح ک به پزشک قانونی نظر به وضعیت ظاهری ادله ظاهراً از عینک نمره بالا استفاده می کند ادعایش در هیئت پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گیرد که آیا فی الحال یا در زمان وقوع بزه ایشان مشکلی از نظر دید در شب دارد یا خیر و با کسب تکلیف از دادگاه اطفال وضعیت ه کنیز از نظر روحی مورد بررسی قرار گیرد و نظریه پزشکی قانونی در مورد ایشان کسب شود و در مورد این که خانم س ح در زمان وقوع قتل بیمار بوده یا خیر ادله ایشان مورد بررسی قرار گیرد و فعلاً مشارالیها با ضامن قابل دسترس آزاد باشد و معلوم شود آیا م ک نیز دخالتی در جریان قتل داشته است یا خیر فعلاً با تعهد حضوری فرد اخیرالذکر آزاد باشد و نتیجه جداگانه ظرف یک هفته آتی به نظر برسد متهم در این مدت در آگاهی مرکز در بازداشتگاه موقت باشد شایان ذکر است که براساس دستور قضائی تحقیق از خانواده ه ک در تاریخ 8/3/83 در برگ اظهارات گواه (ص 172) از آقای م ک برادر ه سئوال طولانی با این مضمون می شود س- برادرتان ه ک در نزد خودتان نیز بیان داشت که شب حادثه فوت فرد بنگلادشی او به همراه پدرت راس ساعت 12 شب بدون اینکه به شما خبر بدهد از خواب بیدار شده متوجه شده که مادرش در جای خودش نیست و با پدرت به محل زندگی فرد بنگلادشی میرود که مادرت را بدن لخت با فرد بنگلادشی می بیند که در این رابطه پدرت با چاقو به فرد بنگلادشی محمد لطیف حمله کرده و او را به قتل می رساند که فرد دیگری که در پرونده متواری میباشد (محمد بنگلادشی) با چاقو به برادرت ه حمله کرده او را زخمی می نماید که پس از این حادثه هبه همراه پدر و مادرت به منزل آمده و موضوع را به شما می گوید در این رابطه توضیح دهید؟ پاسخ را با دستخط خود می نویسد ساعت 5 صبح بود که برادرم در زد و ما در را باز کردیم دیدیم چاقو خورده بعد با برادرم گفتم کی تو را زده گفت محمد بنگلادشی و بردیم رساندیم بیمارستان و بعد برگشتیم خانه هوا تاریک بود که محمد (عبدالملکی) آمد سراغ برادرم و گفت مرا ببرد دکتر و ه به گفته صاحب کارخانه که گفته بود همحمد را تنها نگذار ه برد دکتر و دیگر بر نگشت برگ زندانی ه ک به کانون اصلاح و تربیت با تاریخ بازداشت 10/3/82 به اتهام لواط شرکت در حریق عمدی معاونت در قتل عمدی توسط قاضی کشیک و رئیس شعبه 1185 دادگاه عمومی تهران در ص 196 مضبوط است در تاریخ 12/3/82 در ص 199 از آقای جمشید روتیوند (غیاثوند) در برگ اظهارات گواه در مرجع انتظامی (اداره آگاهی) سئوال می شود شما با توجه با خدا و قرآن توضیح دهید در شب مورخ 17/5/81 در کجا بودید پاسخ می دهد من می گویم شما بنویسید ما مهمان در منزل ح ک بوده ایم من و زن و بچه ام بوده ایم تا ساعت حدوداً یک شب خوابیدیم و در ساعت حدود پنج صبح که بیدار شدم با صدای درب درب را باز کردم دیدم ه روی بغل من افتاده و خونی بوده و سه تا انگشت در لای زخم وی فرو می رفته و به بیمارستان شماره 2 رساندیم و گفته ام چاقو خورده و ه گفته محمد مرا با چاقو زده من و مادرش و همسرم و دخترم و م ه نیز همراه ما به بیمارستان آمدند و شب اصلاً آقای ح ک نمی بیند و زن دائی ام تا صبح پیش ما بوده و مریض بود و سکته کرده بود در تاریخ 12/3/82 از خانم فاطمه نوروزی که دختر خواهر ح ک و همسر آقای جمشید غیاثوند میباشد در ص 200 با این سئوال تحقیق می شود شما در شب مورخ 17/5/81 در منزل چه کسی بوده اید توضیح دهید؟ منزل ح ک که دائی من می باشد بودم چون چند روز زودتر به عیادت زندائی رفته بودم در منزل آنها ماندم شب حادثه ساعت 9 الی 5/9 نگهبان کارخانه ای که پسر دائی ام در آنجا کار می کرد به درب منزل دائی ام آمد و گفت مریض هستم و می خواهم امشب ه پیش من بیاید ه گفت مهمان داریم من نمی آیم با اصرار ه را با خود برد شب به اتفاق خانواده دائی ام شام را صرف کردیم و بعد از چند ساعت به بستر خواب رفتیم چون زن دائی احتیاج به داروی سر وقت داشت من پیش او خوابیدم خواب و بیدار بودم که متوجه شدم چیزی به درب خورد همانطور که بلند شدم بروم درب را باز کنم همسرم هم بیدار شد وقتی که درب را باز کردم ه در بغل من افتاد بعد از ماشین گرفتن او را به بیمارستان بردند به اتفاق همسرم زن دائی پسر دائی ام مجدداً از وی سئوال میشود شما در چه ساعتی خوابیدید و آیا بیدار شدید خانم س ح را دیدید یا خیر من در ساعت 5/12 الی یک خوابیدم زن دائی همان جائی خوابیده بود که سر شب خوابیده بود شایان ذکر است که این دادگاه پس از تحقیقات مفصل از ح ک در تاریخ 8/4/88 تحقیق به عمل آورد که ماحصل اظهارات وی همان مطالبی است که درباره او همسر و خواهر زاده و شوهر ایشان ک بیان داشته که افراد مذکور با در خواست این شعبه ازح ک با تماس تلفنی ایشان در تاریخ 10/4/88 در این شعبه دادگاه تجدید نظر حاضر شده و ه ک و جمشید غیاثوند و فاطمه نوروزی اظهاراتشان با دستخط خود نوشته شده و اظهارات خانم س ک بعلت کم سوادی توسط مستشار دادگاه نوشته شده است اظهارات افراد حاضر با اظهارات زمان نزدیک بعد از وقوع قتل محمد لطیف مغایرتی نداشته فقط در اظهاراتی که توسط مامور از فاطمه نوروزی شده از قول وی نوشته شده که پس از اینکه ه در ساعت حدود پنج صبح در می زند به بغل وی می افتد که خانم فاطمه نوروزی در اظهاراتی که به دستخط خود بیان داشته اظهار نمود که ه در بغل شوهرم افتاد اداره آگاهی پس از تحقیق از جمشید غیاثوند و فاطمه نوروزی و پاسخ پزشک معالج در تاریخ 19/3/82 گزارش خود را ارائه می دهد در ذیل این گزارش مرقوم می گردد حسب دستور شفاهی ریاست محترم دادگاه و نظریه پزشک معالج به همراه متهم به پزشکی قانونی معرفی گردد و در تاریخ 25/3/82 برگ زندانی متهم با قرار بازداشت موقت به زندان قصر اعلام می گردد در برگ سوء پیشینه ح ک شرکت در سرقت درسال 68 با قرار داد یاری شعبه 3 ناحیه 7 و در تاریخ 25/1/73 خرید و فروش 25 گرم تریاک و استعمال و در تاریخ 27/2/80 نگهداری 3/7 گرم تریاک و سوخته و اعتیاد می باشد (ص 215) که داشتن سوء سابقه می تواند روند پرونده را به ضرر متهم تثبیت کند در تاریخ 10/4/82 قرار بازداشت موقت ابقاء که مورد موافقت سرپرست دادسرا و دادگاه ها مستقر در استان تهران می رسد و آقای حسین کریمی در ابلاغ به وی اعتراض می کند و بیان می دارد بیگناه هستم که پرونده در تاریخ 23/4/83 در شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با دادنامه 1010- 83/36/917 ضمن رد تجدیدنظر خواهی ابقاء قرار تایید و استوار می گردد در ظهر این دادنامه قید گردیده دفتر نظریه پزشک قانونی در چگونگی ادعای متهم به شب کوری سریعاً اقدام گردد.تحویل افسر پرونده آقای درزی حین ادامه تحقیق دیگر متهم فراری شود کمیسیون پنج نفره متخصصین چشم پزشک پس از معاینه چشم ح ک بیان داشته و در حال حاضر دید چشم راست وی بدون اصلاح در حد یک متر و دید چشم چپ وی بدون اصلاح 70 سانتی متر می باشد که پس از استفاده از عینک قدرت دید وی به ترتیب چشم راست یک دهم بینائی کامل و چشم چپ به 5/2 متر می رسد لذا با توجه به معاینات بعمل آمده وضعیت بینائی وی در حدی است که دید کمی دارد و البته دید ایشان در شب نیز تشدید می یابد (ص 226) که این نظریه صحت اظهارات ح ک را در تفهیم اتهام به وی و گواهی شهود و خانواده وی در اینکه در شب دید ندارد تایید می نماید. در تاریخ 10/6/82 مجدداً به لحاظ اهمیت و بیم فرار و تبانی قرار بازداشت موقت بقاء که مورد موافقت سرپرست دادگاه های عمومی قرار می گیرد متهم ح ک در ابقاء قرار بیان می دارد اعتراض ندارم ولی به خدا بیگناه هستم آقای مصیب رضائی و بتول کریمی از دادگاه شعبه 1156 با لایحه ای که ثبت دفتر هم نگردیده در خواست می کنند که وثیقه برای ح ک قرار دهند که دادگاه در تاریخ 29/6/82 با فک قرار و تبدیل به وثیقه به میزان پانزده میلیون تومان موافقت و به دفتر اعلام مراتب به زندانی اعلام و به متهم ابلاغ شود نیاز به تحقیق بیشتری است و با توجه به فراری بودن متهم اصلی بررسی صحت و سقم اظهارات فرزند متهم حاضر نیاز به تحقیق بیشتری دارد که ح ک با تودیع وثیقه پیرو قرار 13- 25/3/82 آزاد می گردد…
پایان قسمت اول