عبدالله سمامی
پس از انتخاب وكيل و سپردن سير اداره پرونده به وي، وظيفه وكيل آغاز ميشود. از اين لحظه است كه بايد مقتدرانه و با علم و آگاهي و دانش حقوقي و اعتماد به نفس كافي وارد موضوع شده و تمام هنر و مهارت خويش را در اين راه به كار بندد.
بعد از قبول پرونده و قبل از هر اقدامي بهتر است نمايي كلي از آن را در ذهن ترسيم كند. وقايع و مستندات پرونده را كنار هم بگذارد. چنانچه پرونده قبلاً در محاكم طرح شده باشد، آن را به دقت مطالعه و مدارك و مستنداتش را جمعآوري كند. قوانين، آراي وحدت رويه و نظرات مشورتي مرتبط با موضوع را بيابد. يك وكيل بايد بتواند مناسبترين روش اقامه دعوا از حيث كيفري يا حقوقي بودن و همچنين عنوان شكايت و يا خواسته را با درايت كامل برگزيند. غفلت، ناآگاهي و تعلل در انتخاب روش صحيح طرح دعوا و عنوان و يا عدم رعايت شرايط شكلي آن ميتواند منجر به رد دعوا يا دادخواست شود كه خود، نشاندهنده كم تجربگي و ضعف وكيل است. به علاوه موكلِ محكوم، نيز همواره وكيل خود را فردي نالايق و فاقد استعداد و مهارت و درايت كافي ميخواند. براي اجتناب از اين امر است كه بايد كوشيد تا در كمترين زمان ممكن به دانش و تجربه كافي در دفاع دست يافت.
بدين منظور لازم است قطعات اين پازل، به دقت و با زيركي در كنار هم چيده شوند. يكي از مهمترين و اساسيترين قطعات، همانگونه كه پيش از اين نيز اشاره شد، يافتن قوانين و آراي مرتبط با موضوع و انطباق جزء به جزء مواد قانوني و نقاط افتراق و اشتراك آن، با شرايط حاكم بر پرونده و كشف كليد طلاييِ دفاعيات و بهترين راه حل از لابهلاي اين اجزاست. وكيل بايد درك درست و قدرت استدلال و استنتاج بالايي از قوانين و اوضاع و احوال حاكم بر قضيه داشته باشد.
موارد فوق مربوط به مراحل آغازين اقامه دعواست، اما آنچه در جلسات دادرسي حائز اهميت است همانهاست كه وكيل بايد با تمرين و ممارست و به صورت حرفهاي به آنها دست يابد. بايد زيرك باشد، بتواند بداههگويي كند، آنچنان استدلال بورزد و محكم سخن براند كه مسير پرونده و اداره جلسه را در دست گيرد. از فن بيان قوي برخوردار باشد و آن را در خود تقويت كند، در عين حال بلاغت و شيوايي و رسايي و احترام را در كلام خود محفوظ دارد. بايد از زبانِ دستِ خود به درستي و به نحو مؤثر استفاده كند، گاهي حركات دست و صورت حتي از زبان نيز تاثيرگذارترند. در نگاه به قاضي، طرف مقابل يا وكيل وي بايد جانب احترام را نگه دارد و لبخند را بر لبان خود حفظ كند. با ظاهري مرتب و آراسته در محاكم حاضر شود. مستمعي دقيق و نكتهدان و سخنسنج باشد. بتواند از لابهلاي سخنان طرف مقابل، آنچه را به نفع موكل است استخراج كند. قدرت به چالش كشيدن او را داشته باشد. بايد روانشناسي قوي بوده و دروغ را با مهارت از راست تفكيك كند و به راحتي تحت تاثير ظاهرفريبي مخاطب قرار نگيرد. «وکیل مدافع علاوه بر امکان اثرگذاری و قدرت انتقال حس و فکر خود به دادگاه، هیات منصفه، تماشاچیان، جامعه و حتی طرف دعوی، لازم است که از فن بلاغت یا آرایش کلام، برخوردار باشد. فن بلاغتِ مبتنی بر دانش و منطق و استدلال، زیبایی نگارش و بیان، تونالیته صدا، استفاده به موقع از حرکت دست و چهره و انتقال حس صمیمی در دفاع» مواردي هستند كه براي يك دفاع مؤثر و قوي لازمند. برعكسِ تصور عوام از وكالت، در اين حرفه به هيچ وجه با كسي سر ستيزه و جنگ نيست. هدف و نيت، فقط و فقط بايد اجراي صحيح عدالت و احقاق حقِ فرد باشد. نيازي نيست لباس رزم بر تن كرده و فنون نبرد و تعرض و هجوم به مخاطب را بياموزيم. ميتوان جلسات دادرسي را با كمال آرامش و ادب و متانت برگزار كرد. ميتوان بهجاي جنگيدن و بهكار بردن الفاظ ناشايست و ناروا از الفاظ مؤدبانه و محترمانه كه نشانه شخصيت وكيل است استفاده كرد، ميتوان بهجاي برخورد ناصحيح و ترشرويي و عصبانيت، به دلايل منطقي، مستدل و محكمهپسند روي آورد و جلسه رسيدگي را از ميدان جنگ و نبرد، تبديل به محفلي گرم و دوستانه كرد كه طرفين در عين احترام به يكديگر، از حقوق خود نيز مستدلاٌ دفاع ميكنند. يك وكيل بايد زمان و مكان دفاعيات خود را به درستي بشناسد. بداند «كجا بايد فلان مطلب را گفت و كجا نبايد گفت، كجا بايد فلان مطلب را نوشت و در چه موقعيتي بايد از نوشتن آن خودداري كرد». اين فنون از پروندهاي به پرونده ديگر متفاوت است و بسته به موضوع، در اشكال مختلف بروز و ظهور پيدا ميكند و نميتوان شيوه و قاعدهاي كلي براي آن تعريف و ترسيم كرد. آنچه مهم است زيركي و نكتهسنجي وكيل است كه بداند از هر چيزي در كجا و چطور و به چه روشي استفاده كند تا بيشترين و بهترين تاثير را از خود بر جاي گذارد. رعايت توازن بين تمامي اين موارد كه حتي گاهي با يكديگر به شدت در تعارض و تناقض اند، كار سهل و سادهاي نيست، از اينرو است كه وكالت را به هنر تشبيه كرده و وكيل را نيز هنرمند خطاب كردهاند. در اين راستا، فن دفاع همان چيزياست كه از وكيل فردي هنرمند ميسازد. هنرمندي كه گرچه هنرش بهصورت بصري و فيزيكي مجال ظهور نمييابد ولي تبلور آن را به خوبي ميتوان در جلسات رسيدگي محاكم قضايي مشاهده كرد.