شناسنامه رأی
نوع رأی: جزایی
موضوع رأی: قتل عمد
سال صدور رأی: 1384
استان محل صدور: چهارمحال و بختیاری
شهر محل صدور: شهرکرد
شعبه صادرکننده: شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی
قاضی صادرکننده: علی شیری
سمت قاضی در زمان صدور رأی: رئیس دادگاه
تأیید رأی: توسط شعبه 27 دیوان عالی کشور
نکات آموزشی رأی: تحقیقات جامع و مکفی درخصوص کشف جرم، بررسی پزشکی در مورد وضعیت روانی متهم، استدلال رأی و استناد به مواد قانونی، پاسخ استدلالی به ادعای دفاع مشروع و مسبوق بودن رأی به شرح حادثه.
رأی مربوط به قتل عمد در شهرکرد
تاریخ: 25 تیر 1384
پرونده کلاسه: 83/288 ج 101 دادنامه: 84/316
مرجع رسیدگی: شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی شهرکرد
شکات: خانمها (هـ. الف)، مقیم فارسان … با وکالت (م-ش)، مقیم شهرکرد اصالتاً از جانب خود و به قیمومت از طرف صغار مرحوم (ع-م) به نامهای 1( -ح) 2( -ج-ک) 3( -م-ش-ر) مقیم شهرکرد
متهم: (م-الف) مقیم زندان شهرکرد با وکالت تسخیری (س-ع-ج-ف) مقیم شهرکرد
موضوع: قتل عمدی تاریخ: 5 تیر 1384
در وقت مقرر جلسه شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی شهرکرد به تصدی امضاکننده ذیل تشکیل و پرونده محاکماتی کلاسه (83/288-101 جزایی) از سوی دفتر واصل و تحت نظر و بررسی است.از این رو دادگاه با التفات نظر به مجموع مندرجات اوراق پرونده ضمن اعلام ختم دادرسی با استعانت از خداوند متعال و تکیه بر شرف و وجدان به شرح زیر مبادرت به صدور رأی مینماید.
شرح دعوا
در این پرونده (م-الف-ک) فرزند (م) 34 ساله معیل، اهل روستای کران از توابع شهرستان فارسان و در حال حاضر مقیم زندان مرکزی شهرکرد، متهم به مباشرت در قتل عمدی (ع-م-ر) فرزند (ص) به این شرح است. ابتدا برادر مقتول (ر-الف-ر) طی شرحی در تاریخ 29 فروردین 1381 خطاب به دادگستری شهرکرد اعلام داشته ساعت یک بعدازظهر 29 فروردین 1381 در خیابان … شهرکرد نزدیک درمانگاه… بین (م-الف-ک) فرزند (م-ح) و (ع-م-ر) فرزند (ص) درگیری به وجود آمد که (م-ا) با ضربه چاقو (ع-م-ر) را به قتل رسانید.
خواهشمند است، درخصوص دستگیری قاتل و مجازات وی برابر قانون اقدام فرمایید.
درخصوص این موضوع کلانتری شهرکرد تشکیل پرونده داد و آن را به روِیت قاضی وقت کشیک رساند. قاضی کشیک نیز طی شرحی دستور لازم را برای انجام تحقیقات قانونی صادر و در نهایت خطاب به دادگستری فارسان خواستار جلب و دستگیری متهم به قتل گردید.
سپس قاضی کشیک در معیت پزشکی قانونی و مقامات کلانتری به بیمارستان رفته و پس از معاینه جسد مقتول در سردخانه و مراجعه به محل درگیری، مراتب را صورتمجلس کردند.
در اجرای نیابت قضایی، قاضی کشیک دادگستری شهرستان فارسان دستورهای لازم را خطاب به مأموران اداره آگاهی شهرستان فارسان صادر کرد. مأموران نیز ابتدا از منزل پدر متهم (م-ح-ا) بازرسی به عمل آوردهکه متهم در آنجا دیده نشد؛ اما یک روز بعد؛ یعنی در تاریخ 30 فروردین 1381 متهم در منزل شوهر خواهرش (ع-ک-ا) دستگیر گردید.
متهم به محض دستگیری از روستای کران به اداره آگاهی فارسان منتقل شد و در اولین بازجویی اظهار کرد، یک عدد آچار چرخ از محل درگیری به روستای کران آورده که در منزل خواهرش است.
در پی اعزام مأموران به محل مربوط آچار مورد نظر کشف و مورد تأیید متهم واقع گردید. در بازجویی که در اداره آگاهی فارسان از متهم به عمل آمده، وی اظهار داشته: من از اول با همسرم در مورد محل سکونت اختلاف داشتم و همسرم میگفت باید در شهرکرد زندگی کنیم. پس از این اختلافات همسرم به خانه عمویش (ر-ا-ر) رفته بود که من آنجا رفتم و در مورد محل سکونت اختلاف لفظی پیش آمد. عمویش (ر-ا-ر) رفت از آشپزخانه چاقو برداشت و مقتول نیز آچار چرخی برداشت و مرا دنبال کردند و به سرم میزدند. من فرار کردم و به خانه که آمدم گفتند مقتول از بین رفته است.
متهم به همراه پرونده به دادگستری شهرکرد اعزام و جریان رسیدگی در شعبه ششم دادگاه عمومی سابق شهرکرد ادامه مییابد.
در تاریخ 30 فروردین 1381 پزشکی قانونی شهرکرد از جسد مقتول معاینه به عمل آورده و علت مرگ را بریدگی قلب و عوارض ناشی از آن در اثر اصابت جسم نوکتیز و برنده اعلام میکند.
متهم در محضر دادگاه پس از شرح اختلافات خانوادگی خود اظهار داشته در روز حادثه به اصرار و دعوت برادر مقتول (ر-ا-ر) به منزل ایشان رفتم که همسرم و مقتول نیز آنجا بودند. مقتول بدون احوالپرسی گفت چه مسخرهبازی است درآوردهای همسرت خانه پدرت نمیآید و شروع کرد به دشنام دادن و لیوانی را به سمت من پرت کرد و بلند شد و یک دفعه در خانه را بست و (ر-ا-ر) من را گرفته بود، (ع-م( )مقتول) شروع کرد به زدن، آنقدر مرا زد تا روی زمین افتادم و رفت توی آشپزخانه و چاقو را برداشت، من فرار کردم و جلوی در حیاط من را گرفتند و با آچار چرخ به پهلویم زد و من باز فرار کردم. با ماشین به همراه برادرش من را تعقیب کردند و با من درگیر شدند. من به او التماس کردم تا کتکتم نزند.گفتم مگر من چه کار کردهام و باز فرار کردم. در وسط خیابان روبهروی قصابی نیز واقع در خیابان … شهرکرد دوباره مرا با آچار چرخ میزد که بغل گوشم شکافته شد و دیگر گیج شدم و نفهمیدم چطور چاقو را از قصابی برداشتم و به او زدم و بعد هم فرار کردم. خدا را شاهد میگیرم نیت کشتن او را نداشتم و از روی عمد نبود.
در جلسات بعدی متهم ضمن ادعای ابتلا به بیماری روانی و ناراحتی اعصاب اظهار داشته: من در حین درگیری متوجه هیچ چیز نشدم و متوجه ضربه زدن با چاقو نشدم. تنها برداشتن چاقو را خاطرم هست؛ ولی زدن ضربه در خاطرم نمیباشد و در درگیری من و مقتول بودیم و هیچکس دیگر در درگیری حضور نداشت.
در جلسه دادرسی 5 مرداد 1383 متهم گفته، اظهارات قبلی خود را تماماً آنچه در مرجع انتظامی و دادگاه گفتم قبول دارم و دفاع دیگری ندارم. اما متهم در جلسه دادرسی 5 تیر 1384 اظهار داشته اعترافات قبلی خود را اصلاً قبول ندارم.
متهم به پزشکی قانونی معرفی گردیده و پزشکی قانونی شهرکرد به شرح نامه شماره 568/21 مورخ 31 فروردین 1381 ضایعاتی را در بدن وی مشاهده و علت آن را در اثر اصابت جسم سخت اعلام کرده است.
)س-ع-ج)، وکیل تسخیری متهم نیز در جلسات دادرسی و به موجب لوایح تقدیمی موکل خود را مبتلا به بیماری روانی دانسته و اعلام داشته مطابق فتوای برخی از فقها قیم (یعنی همسر مقتول که قیم فرزندان اوست) حق مطالبه قصاص ندارد و به علاوه موکل در مقام دفاع مشروع مرتکب قتل شده و اقاریر نامبرده همگی مشروط و مقید بوده و با کیفیتی که برای متهم حادث شده نامبرده چارهای جز ارتکاب قتل نداشته است. در مورد ادعای جنون متهم نامبرده به پزشکی قانونی معرفی شده و کمیسیون پزشکی قانونی نیز پس از معاینه متهم و بررسی سوابق طی نامه شماره 6505/21 مورخ 8 دی 1381 متهم را فاقد علایم جنون اعلام میکنند.
وکیل تسخیری متهم به نظریه کمیسیون پزشکی اعتراض کرده و درخواست نموده موکل از جانب کمیسیون پزشکی مستقر در تهران مورد معاینه قرار گیرد. دادرس وقت دادگاه طی دستور مورخ 29 بهمن 1381 اعتراض و درخواست وکیل متهم را رد مینماید؛ اما این دادگاه با توجه به درخواستهای مکرر وکیل تسخیری متهم و با استدلال منعکس در دستور مورخ 8 شهریور 1383 با معاینه متهم توسط کمیسیون پزشکی قانونی مستقر در تهران موافقت مینماید.
پزشکی قانونی تهران پس از معاینه متهم و بررسی سوابق به شرح نظریه شماره 83/827/33/1 مورخ 18 اردیبهشت 1384 متهم را فاقد ابتلا به جنون درگذشته و از جمله در زمان ارتکاب جرم میداند.
از شهود واقعه یکی به نام (م-ا-د) 29 ساله شغل قصاب تحقیق شده، اظهار داشته: اینجانب حدود ساعت یک بعدازظهر بود که از کشتارگاه دام مراجعت کردم و داخل مغازه شدم و او را که با شتاب از داخل مغازه خارج شد، دیدم که چاقوی من را هم که روی میز کارم بود در دست دارد و فوری از مغازه خارج شد.
من هم او را دنبال کردم که چاقو را از دست او بگیرم که دیدم با شخصی که مرحوم شد و میلهای در دست داشت، شروع به نزاع کردند. میخواستم آنها را از هم جدا کنم که نشد و آنها نزاعشان سرکوچه بیرون مغازه ادامه داشت و من در حین این که درخواست کمک میکردم، برگشتم، دیدم شخصی که مرحوم شد افتاد روی زمین و آن شخصی که چاقو در دست داشت، شروع به فرار کرد. چاقو را 2 مغازه آن طرفتر از مغازه من انداخت و من هم فوراً به پلیس 110 تلفن زدم و جریان را اطلاع دادم.
در همین حین شخصی که معلوم شد برادرش هم هست، فوراً رسید و بر سر و رویش میزد. این شاهد ادامه داده کسی که چاقو را از مغازه برداشت (م-ا) بود. وقتی که او را در آگاهی دیدم و اسم و فامیل او را فهمیدم و من چاقو زدن او را ندیدم. ولی نزاع آنها را دیدم و چاقو را هم دست متهم دیدم.
شاهد مذکور همچنین در جلسات بعدی در محضر دادگاه و در پاسخ به پرسشهای اعلام کرده به عقیده من اگر متهم از آن طرف بلوار میرفت، ماشین مقتول به وی نمیرسید و تأکید کرده بین وسیله در دست مقتول و چاقو تناسبی وجود نداشته است.
این شاهد در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا متهم میتوانست به جای درگیری با مقتول فرار کند، اعلام داشته به دلیل اینکه کوچه زیاد است امکان اینکه بتواند فرار کند، وجود داشت.
شاهد دیگر (ع-ا-ک)48 ساله شغل کاسب اظهار داشته: من حدود ساعت یک بعدازظهر بود در مغازهام با پسرم به نام (ب-ک) ایستاده بودم که دیدم بیرون مغازه سرو صدا میآید و درگیری به وجود آمده و ما به آن طرف خیابان دویدیم و دیدیم که یک نفر روی زمین افتاده و شخص دیگری در حال فرار است. چند لحظه بعد شخصی که بعداً متوجه شدیم برادر مقتول است، رسید و شروع به داد و فریاد کرد. ما هم به وی کمک کردیم و جسد را در داخل ماشین برادر مقتول گذاشتیم.
این شاهد در جلسه 5 مرداد 1383 اظهار داشت: من شخصاً شاهد و ناظر ایراد جرح با چاقو نبودم و در پاسخی به پرسشی مبنی بر امکان فرار متهم اعلام کرده، امکان فرار متهم وجود داشت.
شاهد سوم (ب-ک)، 26 ساله شغل کاسب اظهار داشته: در روز واقعه ساعت یک بعدازظهر بود که من جلو در مغازه ایستاده بودم که متوجه سروصدایی از آن طرف خیابان شدم. وقتی نگاه کردم، دیدم شخص مرحوم از داخل پیکانی پیاده شد و یک آچار چرخ فلزی هم در دست داشت و به طرف پیاده رو رفت. در همین لحظه از داخل مغازه قصابی هم شخص سیاه چهرهای که همان شخص قاتل است، بیرون آمد و قصاب هم بعد از ایشان بیرون آمد و درگیری شروع شد.
مرحوم با آچار چرخی که در دست داشت، شروع به ضربه زدن به سرو صورت قاتل کرد و شخص سیاه چهره که همان قاتل باشد، فریاد میزد و کمک میخواست و میگفت که نزن نزن. ولی مرحوم اعتنایی نمیکرد. همین طور به سرو صورت او ضربه میزد. پس از چند ثانیه دیدم که شخص مرحوم شروع به دویدن به طرف کوچه کناری میکرد. نبش کوچه یعنی جلوی مغازه جوشکاری که رسید به زمین افتاد و همین که به بالای سر مرحوم رسیدیم دیدم که شکم مرحوم پاره شده و غرق در خون شده است و قاتل شروع به فرار کرد و آچار چرخ را هم با خود برد.
این شاهد در جلسه دادرسی مورخ 5 مرداد ماه 1383 در پاسخ به پرسشی مبنی بر امکان فرار متهم اعلام کرده که میتوانست فرار کند؛ اما در آن لحظه قدرت تصمیمگیری نداشته است. از اولیای دم مرحوم به نامهای (هـ- الف)، مادر مقتول و (ز-ج-ک)، همسر مقتول به عنوان قیم 3 نفر فرزندان صغیر مقتول موضوع قیم نامه شماره 81/5/14/س مورخ 18 اردیبهشتماه 1381 تحقیق شده که متهم را به عنوان قاتل عمدی مرحوم (ع-م-ر-ک) معرفی و تقاضای قصاص کردهاند.
به علاوه ابتدا (ع-ر)، وکیل پایه یک دادگستری به وکالت از مادر مقتول وارد پرونده شده و ضمن تقدیم لایحه وارده به شماره 82/115 مورخ 11 تیرماه 1382 با رد دفاعیات وکیل تسخیری متهم تقاضای قصاص متهم را مطرح کرده و سپس در جلسه دادرسی 13 خردادماه 1383 از سمت وکالت استعفا داده و متعاقباً (م-ش)، وکیل پایه یک دادگستری طی لایحه شماره 77 مورخ 15 تیر ماه 1383 به وکالت از مادر مقتول وارد پرونده شده و با شرکت در جلسات دادرسی دفاعیات لازم را انجام داده است.
پس از یک سلسله رسیدگی و احضار شهود و برگزاری جلسات سؤال از شهود در نهایت در جلسه دادرسی مورخ 5 تیرماه 1384 که با حضور وکیل تسخیری متهم تشکیل گردیده، آخرین دفاع از متهم اخذ میگردد.
رأی دادگاه
الف) ادعای متهم دایر بر ابتلا به بیماری جنون و اختلال مشاعر با توجه به نظریات پزشکی قانونی وارد نیست و چون این نظریات با کیفیات منعکس در پرونده نیز کاملاً مطابقت دارد، این ادعای متهم مردود اعلام میشود.
ب) ادعای دفاع مشروع هم به کیفیتی که اقتضای دلایل موجود در پرونده است، نمیتواند قابل قبول باشد؛ زیرا اولاً هر چند مقتول با وسیله نقلیه در تعقیب متهم بوده؛ اما متهم با فاصلهای که از مقتول گرفته بود و با توجه به اظهارات شهود عینی که امکان فرار برای متهم را ممکن دانستهاند، میتوانست به جای داخل شدن در مغازه قصابی و دستیابی به آلت قتاله (چاقو) و درگیری با مقتول با استمداد از اشخاص ثالث و یا ناپدید شدن در کوچههای مجاور، تهدیدهای مقتول را از خود دفع کند.
خاصه آن که در داخل محدوده شهری امکان خارج شدن یک پیاده از دسترس تعقیبکنندهای که راکب وسیله نقلیه است، با ملاحظه گذرگاهها و کوچههای متعدد بسیار آسان است. ثانیاً، هر چند به موجب پارهای از آرای قدیمی صادر شده از دیوان عالی کشور (برای مثال آرای 2651 مورخ 27 آبان 1319 و 1439 مورخ 19 مرداد 1319) کسی که مورد حمله واقع میشود، مجبور به فرار نیست؛ اما قطع نظر از این که بند (ج) ماده 627 قانون مجازات اسلامی به صراحت مخالف چنین نظریهای است، با فاصلهای که متهم از مقتول داشته، تعرض فعلی و یا قریبالوقوع مقتول به وی صادر نبوده و در این وضعیت متهم میتوانسته با تمسک به وسایل آسانتری چون استمداد از قصاب و یا داخل شدن در مغازه قصابی و بستن در آن، از به دست آوردن چاقوی قصابی و بازگشت به سوی مقتول خود را در موقعیتی قرار ندهد که در آن بیم ارتکاب قتل قویاً متصور بوده است.
ثالثاً، به موجب ماده 625 و بند (ب) ماده 627 و بندهای یک و 2 ماده 61 قانون مجازات اسلامی در شرایط دفاع مشروع، دفاع باید با تجاوز و خطر متناسب باشد و عمل ارتکابی بیش از حد لازم نباشد و حال آن که در این پرونده فرو کردن چاقوی قصابی به ناحیه حساس و کشنده بدن (شکم) آن هم به نحوی که منتهی به مرگ فوری مقتول گردد، با توجه به تناسب بنیه متهم و مقتول، دفاع متناسب حمله نبوده و متهم میتوانست با ایراد جرح به نواحی غیرحساس بدن مقتول، خطر را از خود دور سازد. بنابراین ادعای دفاع مشروع موضوع مواد 61، 625 و 627 قانون مجازات اسلامی در این پرونده صادق نیست و رد میگردد.
ج) با توجه به اینکه به دلالت اوراق پرونده ایراد ضربه چاقو از جانب متهم به ناحیه شکم مقتول با ملاحظه اینکه جز این 2 نفر در لحظه درگیری اشخاص دیگری حضور نداشتهاند، محرز است و نظر به اینکه متهم در مراحل تحقیقات مقدماتی و در اغلب جلسات دادرسی وقوع نزاع و درگیری بین خود و مقتول را قبول کرده و اقاریر نامبرده مبنی بر چاقو زدن به مقتول کاملاً صریح است و مشروط کردن اقرار به دفاع مشروع در هر صورت توجه قتل به اقرارکننده را منتفی نمیسازد و دفاع مشروع در صورتی که پذیرفته شود فقط نوع قتل و یا مسئولیت جزایی مرتکب را تغییر میدهد که البته با شرحی که در بالا ذکر شده در مورد این پرونده صادق نیست و نظر به اینکه براساس شهادت شهود عینی که قدر متیقن آن هم، به وجه معتبری از مؤدای گواهی آنان دایر بر ارتکاب قتل عمدی از سوی متهم حاصل میشود، در اینکه مقتول در اثر ضربه متهم جان خود را از کف داده است، تردیدی وجود ندارد و نظر به اینکه اولیای دم مقتول و قیم صغار از محضر دادگاه حق قصاص خود را مطالبه کردهاند و دفاع وکیل تسخیری متهم به اینکه براساس پارهای فتاوی، قیم حق قصاص ندارد، قطع نظر از اینکه چنین اختلافی ناظر به حالتی است که تمامی اولیای دم صغیر باشند و از پرونده حاضر که فقط برخی اولیای دم صغیر و مابقی کبیر هستند، منصرف است، با توجه به رأی وحدت رویه قضایی شماره 31 مورخ 11 آبان 1365 هیئت عمومی دیوان عالی کشور و بخشنامه شماره 36637/79/1 مورخ 30 مهر 1379 رئیس قوه قضاییه قابل پذیرش نیست، ازاینرو با توجه به این مراتب و با ملاحظه بند (ب) ماده 206 قانون مجازات اسلامی، ارتکاب قتل عمدی مرحوم (ع- م- ر) توسط متهم(م- الف -ک) ثابت است، به استناد مواد 205 و 232 و بند (الف) ماده 237 و 264 قانون مجازات اسلامی متهم را به قصاص نفس بعد از ایداع نقدی سهم صغار توسط خواهان قصاص از دیه متعلقه محکوم مینماید. این رأی حضوری و ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور میباشد.
علی شیری
رئیس شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی شهرکرد