شخص در لغت به معنای ذات مخصوص یا فرد مشخص معین و انسان است و در اصطلاح حقوقی به کسی گفته میشود که موضوع حق قرار میگیرد. بنابراین شخص شامل شخص حقیقی یا شخص طبیعی که آن را انسان مینامند و نیز شخص حقوقی است.
شخص حقیقی
شخص حقیقی به شخصی گفته میشود که نماینده خویش باشد و از طرف ارگان خاص یا موسسهای، نمایندگی نداشته باشد. به طور کلی هر شخص، یک شخص حقیقی است، اما زمانی که به عنوان نماینده شرکت، موسسه یا ارگانی فعالیت کند، شخص حقوقی خوانده میشود. شخص حقیقی به انسان اختصاص دارد و هر انسانی دارای چهار رویداد مهم قابل ثبت شامل تولد، ازدواج، طلاق و مرگ است.
شخص حقوقی
شخص حقوقی در اصطلاح عبارت از گروهی از افراد انسان یا منفعتی از منافع عمومی است که قوانین موضوعه آن را در حکم شخص طبیعی و موضوع حقوق و تکالیف قرار داده باشند که از جمله اشخاص حقوقی میتوان به شرکتهای تجاری اشاره کرد.
به استناد ماده 588 قانون تجارت، «شخص حقوقی میتواند دارای تمامی حقوق و تکالیفی شود که قانون برای افراد قائل است، مگر حقوق و وظایفی که بالطبیعه، فقط انسان ممکن است دارای آن باشد؛ مانند حقوق و وظایف ابوت، بنوت، و امثال آن.»
شخصیت حقوقی نیز حالت تشخیص شخص حقوقی است، از این حیث که موضوع حق و تکلیف قرار دارد. اشخاص حقوقی همانند اشخاص حقیقی به وجود میآیند، زندگی میکنند و میمیرند. در حقیقت، به وجود آمدن آنها، تشکیل و ثبت قانونی آنها است. زندگی و حیاتشان نیز همان فعالیتی است که برای رسیدن به اهداف خاص خود عهدهدار آن میشوند همچنین مرگ اشخاص حقوقی، انحلال آنها است. هر گاه شخص حقوقی فقط موضوع حق در حقوق خصوصی باشد، آن را شخص حقوقی حقوق خصوصی نامند؛ مانند شرکتهای تجاری.
بنابراین بانکها که دارای شخصیت حقوقی در حقوق خصوصی هستند، مشمول احکام شخص حقوقی خواهند بود، حتی بانکهایی که سرمایه آنها متعلق به دولت است. لذا معافیت دولت از هزینه دادرسی شامل حال این بانکها نیست. هر گاه شخص حقوقی موضوع حقوق عمومی نیز باشد، آن را شخص حقوقی حقوق عمومی مینامند، مانند دولت، شهرداریها، وزارتخانهها و موسسات انتفاعی دولت؛ نه موسسات بازرگانی که طبق اصول بازرگانی اداره میشوند.
حقوق و مسئولیتها
واژگان شخص حقیقی و شخص حقوقی از اصطلاحات حقوق اداری است. همانطور که عنوان شد، شخص حقیقی به هر یک از افراد انسانی اطلاق میشود که دارای حقوق و مسئولیتهای مشخصی در جامعه است. همچنین شخص حقوقی به نهاد، موسسه، شرکت و سازمانی گفته میشود که برای آن نیز حقوق و مسئولیتهای قانونی لحاظ شده است؛ اما نکته مهمی که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که این حقوق و مسئولیتها در نماینده شخص حقوقی که معمولاً عناوینی مثل رئیس، مدیر عامل، سرپرست و غیره را دارد، تجلی مییابد. به عنوان مثال، وقتی از شخص حقیقی به دلیل مسئولیت او شکایت میشود، وی شخصاً عهدهدار تبعات آن خواهد بود. این در حالی است که هنگامی که از سازمانی شکایت میشود، لاجرم رئیس سازمان به عنوان نماینده شخص حقوقی در مراجع ذیربط حضور مییابد و پاسخگو خواهد بود اما تبعاتی از قبیل محکومیت را خود سازمان باید تحمل کند.
مجازاتها
مجازاتهایی که برای شخص حقیقی در نظر گرفته میشود، عیناً درباره شخص حقوقی قابل اجرا نیست؛ شخص حقیقی را میتوان محکوم به حبس و در موارد اشد مجازات، بسته به جرم ارتکابی به اعدام محکوم ساخت. این مسئله درباره شخص حقوقی به صورت جریمه یا انحلال نمود پیدا میکند. معادل حبس برای شخص حقوقی، توقیف و تعطیل فعالیتهای آن است.
انحلال
پایان شخصیت حقوقی حقوق خصوصی و از جمله شرکتهای تجاری، با انحلال آنها واقع میشود و انحلال شرکتها به دو صورت اجباری و اختیاری صورت میگیرد. اشخاص حقوقی، بعد از انحلال، بیدرنگ از هم نمیپاشند و شخصیت حقوقی آنها تا تصفیه بدهیها و داراییها و نیز اجرای تعهدات آنها به وسیله مدیر تصفیه یا اداره تصفیه امور ورشکستگی باقی میماند.شخصیت حقوقی این اشخاص تنها به دلیل اموری که معوق مانده است، باقی میماند. نه به این دلیل که بتوانند به کار تازهای اشتغال یابند.
پایان شخصیت حقوقی شرکتهای سهامی
شرکتهای سهامی مانند هر شخص حقوقی دیگر به دلایل مختلف به پایان عمر و فعالیت خود میرسند. اگرچه در اثر انحلال، شخصیت حقوقی شرکت سهامی از میان میرود، اما تا پایان عملیات تصفیه، شخصیت حقوقی شرکت حفظ میشود. البته پس از انحلال شرکت، شخصیت حقوقی آن فراگیر نخواهد بود.
موارد انحلال شرکتهای سهامی
موارد انحلال شرکتهای سهامی شامل موارد ذیل است:
1- وقتی که شرکت، موضوعی را که برای آن تشکیل شده است، انجام داده یا انجام آن غیرممکن شده باشد. بنابراین در صورتی که موضوع فعالیت شرکتی مورد خاصی بوده و محقق شده باشد، باید شرکت را منحلشده دانست و این پایان حیات یک شرکت تلقی میشود.
همچنین در صورتی که، موضوع شرکت به علت حدوث امور خارج از توان اشخاص متعارف یا تحت تأثیر رویدادهای پیشبینینشده غیرممکن شود.
2- در صورتی که شرکت برای مدت معین تشکیل شده و آن مدت منقضی شده باشد، مگر اینکه مدت قبل از انقضا تمدید شده باشد.
البته چنین انحلالی در عمل کمتر دیده شده است. غالباً مدت شرکت سهامی از تاریخ تأسیس به طور نامحدود تعیین میشود.
از سوی دیگر چنانچه مدت شرکت معین باشد (مثلاً 20 سال) مجمع عمومی فوقالعاده میتواند قبل از پایان عمر شرکت نسبت به تمدید آن اتخاذ تصمیم کند.
3- در صورت ورشکستگی.
ورشکستگی به عنوان یکی از شیوههای انحلال و از نوع قهری آن بوده که البته دارای رژیم حقوقی ویژه خود است. 4- در هر موقع که مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام به هر علتی رأی به انحلال شرکت بدهند، انحلال شرکت به صورت داوطلبانه بدون دخالت دادگاه یا بدون ورود به روند ورشکستگی، طبیعیترین و کمهزینهترین شیوه پایان دادن به حیات شرکت سهامی به شمار میآید. تنها مرجع دارای صلاحیت در این رابطه، مجمع عمومی فوق العاده است. 5- در صورت صدور حکم قطعی دادگاه.