نوع رأی: جزایی موضوع رأی: آدم ربایی سال صدور رأی: 1384 استان محل صدور: کرمان شهر محل صدور: کرمان شعبه صادر کننده: شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی قاضی صادر کننده: آقای محمد حسین مقبلی سمت قاضی در زمان صدور رأی: رئیس شعبه دادگاه تأیید رأی: توسط شعبه 32 دیوان عالی کشور
نکات آموزشی رأی: تشریح چگونگی آدم ربایی، رد دفاعیان غیر حقوقی وکلای متهمان، دقت در نقش تقاضاهای وکلا در اطاله دادرسی و رد آنها، استفاده از تتمیم مجازات کیفری، تبیین اقناعی بودن ادله امر کیفری.
رأی مربوط به آدم ربایی در کرمان کلاسه پرونده: 84/103/710 شماره دادنامه: 771 مورخ 247 دی1384 مرجع رسیدگی: شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی کرمان شکات: خانم دکتر (ز-ک) فرزند (الف) ساکن… متهمان: 1( -م- ع) فرزند (م) فعلاً ساکن زندان مرکزی کرمان با وکالت آقای (م- ن) 2- آقای (ح- م) فرزند( ع) با وکالت آقای (م-م) 3- آقای (الف- م) فرزند (ق) با وکالت آقای (م-گ) 4- آقای( ح- الف) فرزند (ک) فعلاً ساکن ندامتگاه مرکزی کرمان اتهام: آدم ربایی گردش کار: پس از بررسی محتویات پرونده دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی مینماید. رأی دادگاه در این پرونده آقایان:1( -م- ع- الف) فرزند (م) متولد 1350 باسواد، اهل و ساکن کرمان، مسلمان بدون سابقه محکومیت کیفری و متأهل با وکالت آقای (م- ن)2( -ح-م-خ) فرزند(ع) متولد 1346 باسواد، اهل رفسنجان ساکن کرمان، مسلمان بدون پیشینه محکومیت کیفری متأهل با وکالت آقای (م- م) 3( -الف-م) فرزند (ق) متولد 1350 با سواد، اهل و ساکن کرمان، مسلمان، فاقد سابقه محکومیت کیفری و متأهل با وکالت آقای (م- ر) 4( -ح-الف) فرزند (ک) متولد 1347 با سواد، مسلمان اهل بم و ساکن کرمان بدون پیشینه محکومیت کیفری و متأهل همگی متهم هستند به مشارکت در آدم ربایی (ربایش خانم (ز-ک) فرزند (الف) با استفاده از وسیله نقلیه) بدین شرح که حسب گزارش اداره کل اطلاعات استان کرمان و اظهارات متهمان ساعت 30/23 مورخ 21 تیر 1384 هنگامی که خانم دکتر (ز- ک) متخصص زنان و مدرس دانشگاه از مطب با وسیله نقلیه شخصی به سمت منزل خود در حرکت بوده، در یک برنامه از قبل طراحی شده متهم ردیف چهارم که رانندگی یک دستگاه پیکان را برعهده داشته با اتومبیل خود مسیر حرکت شاکی را مسدود میکند، آنگاه متهم ردیف اول با نشانه رفتن یک اسلحه کلت پلاستیکی به سمت شاکی و پرتاب سنگ به شیشه اتومبیل، وی را تهدید و مرعوب کرده، همزمان متهم ردیف دوم از در عقب وارد خودرو شاکی شده و به کمک ردیف اول مشارالیها را به صندلی عقب منتقل میکنند. گفتنی است؛ متهم ردیف چهارم حسب برنامهریزی قبلی در مدخل کوچه مستقر شده و مأموریت داشته به وسیله خودرو مانع ورود خودروهای دیگر به کوچه گرد،د شاکی به وسیله خودرویی که رانندگی آن برعهده متهم ردیف اول بوده در حالی که ردیف دوم با توسل به زور و تهدید، شاکی را در بین صندلی جلو و عقب خودرو نگهداری میکرده به منزل متهم ردیف اول منتقل و بقیه متهمان نیز وارد محل مذکور شده و با کمک فرد دیگری به نام خانم (ل- ک) گروگان را مخفی میکنند، آنگاه با استفاده از تلفن همراه شاکی و سپس به وسیله ارسال نامه و پیامهای رایانهایکه عمدتاً توسط متهم ردیف سوم صورت میگرفته تقاضای خود را مبنی بر دریافت مبلغ 600هزار دلار به خانواده مشارالیها منتقل مینماید؛اما پس از 16 روز با تلاش مأموران اداره کل اطلاعات استان کرمان همگی شناسایی، دستگیر و فرد ربوده شده آزاد میگردد. گزارش مأموران که با تحقیقات و اظهارات متهمان در جلسات متعدد در نزد معاون دادستان مطابقت دارد حاکی است که متهمان قبل از اجرای عملیات ربایش طی چند جلسه جوانب امر را بررسی کرده و نحوه اقدام را مرور میکردهاند و 2بار دیگر نیز در محل به کیفیت یادشده استقرار پیدا میکنند؛اما به علت مواجه شدن با مسائل پیش بینی نشده موفق به اجرای هدف نـمـیگـردنـد. دادگـاه بـا تـوجه به شکایت اولیه شاکی صورتجلسه بازسازی صحنه ربایش در حضور همه متهمان، صورتجلسه معاینه محل نگهداری فرد ربوده شده، صورتجلسه مواجهه حضوری بین شاکی و متهمان، تماسهای تلفنی متهمان با خانواده شاکی، پرینت تـلـفـنهـای هـمـراه و ثـابت مورد استفاده در طول دوره نگهداری شاکی و با عنایت به اینکه متهمان در تـحـقـیقات معموله به شرکت در جلسات طراحی و هماهنگی برای اجرای طرح ربایش و شرکت در 2 مرحله ناتمام دیگر اقرار کرده و اقاریر آنها در مورد نحوه دخالت هر کدام در عملیات اخیر منتهی به ربودن شاکی منطبق با قراین فوقالاشعار بوده و با التفات به اینکه باوجود ادعای وکیل متهم ردیف دوم (ادعای وی به صورت مشابهی توسط وکیل متهم ردیف سوم هم تکرار شده) مبنی بر اینکه موکلان آنها در زمان ارتکاب بزه به علت مصرف قرصهای روانگردان و تریاک فاقد اراده بودهاند هیچ گاه متهمان موصوف ادعای مصرف قرصهای روانگردان در حین ارتکاب بزه را مطرح نکردهاند و صرفاً متهم ردیف سوم ضمن دفاعیات خود در دادگاه انقلاب اسلامی گفته است که بـه عـلـت بـیماری از قرصهای تپش قلب (و نه قرصهای روانگردان) استفاده میکرده و بنا به تقاضای بقیه متهمان، به آنها هم از همین قرصها داده، همچنین آنچه نامبردگان در مورد محفل استعمال تریاک گفتهاند صرفاً مربوط به زمان طراحی اقدامات بوده مضافاً اینکه حتی با فرض استعمال تریاک قبل از ارتکاب بزه این امر نمیتواند به عنوان عامل زایل کننده اراده متهمان تلقی شود، خاصه اینکه متهمان مدت قابل توجهی را در محل ربایش در انتظار ورود شاکی به سر بردهاند و عملیات نسبتاً پیچیده خود را بدون آنکه خللی در اراده آنها متبلور باشد با دقت به انجام رساندهاند،ازاینرو طرح ادعای اینکه متهمان به علت استعمال تریاک در چند روز یا چند ساعت قبل از اقدام و یا مصرف قرص تپش قلب در حین ارتکاب فاقد اراده بودهاند، مبنای عقلایی و محل قانونی نداشته و دادگاه اجابت درخواست وکلای متهمان ردیف دوم و سوم از جهت استعلام موضوع از پزشکی قانونی را صرفاً موجب اطاله دادرسی دانسته و ضمن مردود دانستن ادعای موصوف با ملاحظه جمیع قراین یالدشده علم به شرکت متهمان ردیف اول و دوم در بزه آدم ربایی با استفاده از وسیله نقلیه حاصل کرده و هر چند متهم ردیف سوم (الف-م) در طول دوره نگهداری شاکی با استفاده از اطلاعات خود در زمینه رایانه و ارتباطات مبادرت به ارسال پیام الکترونیکی برای خانواده شاکی و مطالبه وجه نموده و عملاً اتکای اصلی متهمان دیگر در این مرحله به مهارت وی بوده ؛اما از آنجا که دخالت وی در عنصر مادی بزه ربایش منحصر به تسهیل وقـوع جـرم از طریق قرار گرفتن در مدخل کـــوچــه و مــراقـبــت جـهــت جـلوگیری از ورود خودروهای دیگر بوده، دادگاه عمل وی و همچنین اقدام ردیف چهارم را که مبادرت به سد کردن راه اتومبیل شاکی نموده با توجه به وحدت قصد و همچنین اقتران زمانی با عمل مرتکبان اصلی معاونت در بزه آدم ربایی توسط وسیله نقلیه تشخیص داده، بنابراین به استناد قسمت اخیر ماده 621 قانون مجازات اسلامی متهمان ردیف اول و دوم (م- ع- الف) و(ح- م- خ) را از حیث شرکت در بزه موصوف هر کدام به تحمل 15 سال حبس محکوم میکند و به استناد ماده 43 و با در نظر داشتن ماده 16 قانون مجازات اسلامی و با این توضیح که اعمال ارتکابی مباشران اصلی به لحاظ انطباق با قسمت اخیر ماده 621 قانون مرقوم فاقد حداقل مجازات حبس میباشد هر کدام از آقایان (الف- م) و(ح- الف) را تعزیراً به تحمل 10 سال حبس محکوم میکند. به علاوه دادگاه با در نظر داشتن کیفیت ارتکاب بزه و توجه به ایـن مـوضـوع کـه مـتـهـمـان بـاوجـود تـأثـیـرات نـامـطـلـوب اجـتـمـاعی ناشی از آدم ربایی مذکور کــه بـاعـث ایـجـاد جـو تـــرس و وحــشـــت در سـطــح شـهــر کـرمـان شـده، مصرانه بر تقاضای خود مبنی بر دریافت وجه از خانواده شاکی پافشاری کردهاند و به استناد ماده 19 قانون پیش گفته به عنوان تتمیم مجازات، ردیف اول را در مدت 3 سال اول حبس و ردیف دوم را در مدت 2 سال اول حبس از حق برخورداری از مرخصی زندان و ملاقات به استثنای ملاقات با همسر و فرزندان محروم میکند. رأی دادگاه حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دیوان عالی کشور میباشد. محمد حسین مقبلی، رئیس شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی کرمان تاریخ رسیدگی: 25 اردیبهشت1385 شماره دادنامه: 48/32 تجدیدنظر خواهان: آقایان (م- ن)، (م- ر-گ) و (م- ن- ی) به وکالت از آقایان (ح- م)، (الف- م- ز) و (م- ع- الف) تجدیدنظر خواسته: دادنامه شماره 771- 27 دی1384 صادر شده از شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی کرمان مرجع رسیدگی: شعبه 32 دیوان عالی کشور هیئت شعبه آقایان: نبیالله راجی، مستشار و سید حسین محمدی آذر، عضو معاون خلاصه جریان پرونده: حسب محتویات پرونده و به شرح دادنامه شماره 314/32 مورخ 23 آبان 1384 همین شعبه که نیازی به تکرار آن نیست، آقایان (م- ع- الف)، (ح- م- خ) و(الف – م) به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور و محاربه و افساد فیالارض به وسیله قطع طریق و ربایش مسلحانه خانم دکتر (ز-ک) و خودرو نامبرده و وجوهات نقدی وی توسط شعبه اول دادگاه انقلاب اسلامی کرمان به موجب دادنامه شماره 966 مورخ27 مرداد 1384 به اعدام از طریق حلقآویز و استرداد وجوه مأخوذه به خانم دکتر (ز- ک) محکوم گردیدهاند که به دادنامه صادر شـده بـه وسـیـلـه وکـلای مـحـکـومعلیهم اعتراض و درخواست تجدیدنظر شده، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع و این شعبه به موجب دادنامه شماره 314/32 مورخ 23 آبان 1384 حکم صادر شده را نقض و رسیدگی را به یکی از شعب دادگاههای عمومی (جزایی) کرمان ارجاع نموده است. مجدداً پرونده در شعبه 103 دادگاه عمومی (جزایی) کرمان رسیدگی و به موجب دادنامه شماره 771 مورخ 27 دی 1384 با توجه به محتویات پرونده و با ملاحظه جمیع قراین وامارات معنون در پرونده و تحقیقات برای دادگاه علم به شرکت متهمان ردیف اول و دوم آقایان (م- ع- الف) فرزند (م) و (ح- م-خ) فرزند( ع) در بزه آدم ربــایــی بــا اسـتـفــاده از وسـیـلــه نـقـلـیــه حـاصـل گردیده،ازاینرو دادگاه هر یک از آنان را به استناد قسمت اخیر ماده 621 قانون مجازات اسلامی از حیث شرکت در بزه آدم ربایی با وسیله نقلیه به تحمل15 سال حبس محکوم نموده و آقایان (الف- م- ز) و (ح- الف) را با توجه به اینکه عمل آنان معاونت در بزه آدم ربایی تشخیص داده شده به استناد ماده مارالذکر و مواد 43 و 16 همان قانون هر یک را به تحمل 10 سال حبس محکوم نموده است و محکومان ردیف اول و دوم را به استناد ماده 19 قانون مذکور متهم ردیف اول را برای مدت 3 سال و متهم ردیف دوم را برای مدت 2 سال از حق مرخصی محروم نموده است. پس از ابلاغ دادنامه به محکوم علیهم به استثنا آقای (ح-الف) بقیه به دادنامه اعـتـراض و وکـلای آنـان طـی لـوایـح اعـتراضیهای درخواست تجدیدنظر نمودهاند. متعاقباً پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به لحاظ سابقه به این شعبه ارجاع گردیده است. هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید و پس از قرائت گزارش آقای نبی الله راجی، عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای سید جلال موسوی، دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر تأیید دادنامه شماره 771 مورخ 27 دی 1384 تجدیدنظر خواسته مشاوره نموده و چنین رأی میدهد. رأی درخصوص درخواست تجدیدنظر نسبت به دادنامه شماره 771 مورخ 27 دی 1384 صادر شده از شعبه 103 دادگاه عمومی جزایی کرمان با توجه به محتویات پرونده به لحاظ اینکه از ناحیه تجدیدنظر خواهان دلیل موجهی که موجبات نقض دادنامه را ایجاب نماید ارائه نگردیده است،ازاینرو ضمن رد تجدیدنظر خواهی، دادنامه معترض عنه عیناً ابرام میگردد. شعبه 32 دیوان عالی کشور نبیالله راجی، مستشار سید حسین محمدی آذر، عضو معاون
منبع : نشریه مأوی