حواله در لغت از ريشه حول و به معناي انتقال دادن آمده و در اصطلاح حقوقي نیز عقدي است كه به موجب آن طلب فردی از ذمه شخص مديون به ذمه فرد ديگري منتقل ميشود.
مديون را محيل يا حوالهكننده، طلبكار را محتال و شخص ثالثی كه حواله را میپذیرد، محالعليه مينامند که قانونگذار به این موضوع در ماده 724 قانون مدنی اشاره کرده است.عقد حواله بين محيل و محتال منعقد شده و با قبول محالعليه (شخص ثالث) تكميل ميشود.بر اساس ماده 725 قانون مدنی، «حواله محقق نمیشود؛ مگر با رضای محتال و قبول محالعلیه.»
ارکان حواله
1- محيل. 2- محتال. 3- محالعليه.
در عقد حواله، محيل به محتال مديون میشود؛ در غیر این صورت چنين عقدي حواله نخواهد بود و ميتواند به عنوان قراردادی خصوصي مطرح شود.البته لازم نيست كه محالعليه نيز به محيل بدهكار باشد، يعني اگر شخصي به ديگري حواله دهد كه قرض مرا بپرداز، لزوماً او نبايد بدهكار باشد تا قرض دیگری را پرداخت کند، بلكه طبق ماده 727 قانون مدني، در اين صورت محالعليه در حكم ضامن است.در این زمینه، قانونگذار در ماده 727 قانون مدنی میگوید: «برای صحت حواله لازم نیست که محالعلیه مدیون به محیل باشد؛ در این صورت محالعلیه پس از قبولی در حکم ضامن است.»همچنین لازم نيست كه محالعليه، مالدار باشد. در حقیقت برای صحت حواله، ملائت (مالدار بودن) محالعليه شرط نيست اما اگر در هنگام عقد، محتال جاهل بر اعسار محالعليه باشد، حق فسخ خواهد داشت.در این خصوص نیز ماده 729 قانون مدنی اشعار میدارد: «هر گاه در وقت حواله، محالعلیه معسر بوده و محتال جاهل به اعسار او باشد، محتال میتواند حواله را فسخ و به محیل رجوع کند.»نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، این است که مورد حواله بايد دين بوده و در ذمه ثابت شده باشد تا بتوان آن را منتقل كرد.
ابعاد عقد حواله
1- انتقال دين از ذمه محيل به محالعليه.
2- انتقال طلب محيل از محالعليه به محتال.
اگر محالعليه به محيل مديون نباشد، فقط داراي بعد اول خواهد بود.
آثار حواله
حواله دارای آثاری به شرح ذیل است:
1- برائت ذمه محيل (مديون)
بر اثر حواله، رابطه حقوقي بين مديون و دائن قطع شده و به جاي آن رابطه حقوقي ميان دائن (محتال) و محالعليه ايجاد ميشود و اين عمل با قبول محالعليه خواهد بود.
2- اشتغال ذمه محالعليه
پس از تحقق حواله، ذمه محيل از ديني كه حواله داده است، بري و ذمه محالعليه مشغول ميشود.» (مفاد ماده 730 قانون مدني)
از آنجایی که حواله عقدی لازم است، نميتوان آن را فسخ كرد؛ مگر اين كه دليل قانوني داشته باشد؛ مانند اختيار فسخ محتال به دلیل اعسار (تنگدستی) محالعليه در صورت جهل محتال در هنگام عقد يا اين كه خيار فسخي شرط شده باشد يا به وسیله خيار تخلف از شرط فسخ كنند.
موارد بطلان حواله
الف) فقدان شرایط اساسي صحت عقد از قبیل قصد طرفين و فقدان شرایط اساسي ماده 190 قانون مدني.
بر اساس این ماده، «برای صحت هر معامله شرایط ذیل اساسی است:
۱- قصد طرفین و رضای آنها.
۲- اهلیت طرفین.
۳- موضوع معین که مورد معامله باشد.
۴- مشروعیت جهت معامله.»
ب) در صورتی که دين موضوع حواله به علتي از بين برود يا اين كه باطل باشد. چون عقد حواله، دائر بر مدار دين است.
بر اساس ماده ۷۳۳ «اگر در بیع، بایع (فروشنده) حواله داده باشد که مشتری ثمن را به شخصی بدهد یا مشتری حواله داده باشد که بایع ثمن را از کسی بگیرد و بعد بطلان بیع معلوم شود، حواله باطل میشود و اگر محتال، ثمن را اخذ کرده باشد، باید مسترد دارد اما اگر بیع به واسطه فسخ یا اقاله منفسخ شود، حواله باطل نیست اما محالعلیه بری و بایع یا مشتری میتوانند به یکدیگر رجوع کنند. مفاد این ماده در مورد سایر تعهدات نیز جاری خواهد بود.»با تحقق عقد حواله و قبول آن توسط مشتري، دين بايع به مشتري منتقل شده و ذمه مشتري از ديني كه بر بايع دارد، بری میشود. اگر كشف شود كه بيع باطل است و مشتري ديني بر بايع نداشته است، كشف ميشود كه حواله هم باطل است؛ چرا كه حواله بدون مورد بوده است.عقد حواله بین محیل و محتال منعقد و با قبول محالعلیه تکمیل میشود. چنانچه محالعلیه مدیون محیل نباشد، حواله فقط دارای یک بعد یعنی انتقال دین از ذمه محیل به ذمه محالعلیه است که بنا بر تقاضای محیل صورت میگیرد. محالعلیه نیز پس از قبولی در حکم ضامن است.
شرایط خاص عقد حواله
عقد حواله دارای شرایط خاصی به شرح ذیل است:
الف) نیاز عقد حواله به سه طرف
عقود دارای دو طرف ایجاب و قبول هستند. در عقد حواله علاوه بر محیل و محتال که دو طرف عقد هستند، محالعلیه نیز باید باشد و آن را قبول کند.
عقد حواله بدون شرکت محالعلیه عنوان حواله پیدا نمیکند. در حقیقت حواله بدون محالعلیه تحقق نمییابد و محالعلیه علاوه بر اینکه باید دارای اهلیت باشد، لازم است که قصد و رضا نیز داشته باشد.
ب) مدیون بودن محیل به محتال
طبق ماده ۷۲۶ قانون مدنی «اگر در مورد حواله، محیل مدیون محتال نباشد، احکام حواله در آن جاری نخواهد بود.»
بنابراین شرط تحقق حواله، مدیون بودن محیل به محتال است.
ج) مدیون بودن محالعلیه به محیل
علیالقاعده کسی که حواله صادر میکند تا دیگری (محالعلیه) وجهی را به محتال پرداخت کند، باید مدیون محیل باشد، در غیر این صورت، به چه مناسبت محالعلیه باید دستور محیل را در پرداخت اجرا کند.
اساسا طبق ماده ۷۲۵ وقتی حواله تحقق پیدا میکند که محالعلیه حواله را بپذیرد.
د) عدم لزوم ملائت محالعلیه
همانگونه که در ماده ۷۲۸ تصریح شده است «در صحت حواله، ملائت محالعلیه شرط نیست.» بنابراین دارا بودن و امکان پرداخت مورد حواله از سوی محالعلیه از شرایط عقد حواله نیست، اما اگر محتال به اعسار محالعلیه آگاه بود و معالوصف عقد حواله را قبول کرد و محالعلیه نیز قبولی خود را اعلام کرد، عقد حواله به صحت واقع شده و انتقال دین صورت گرفته است.