1- تحت قرار بازداشت شدم ، دوستم اومده كفالت مرا به عهده بگيره
ميگه: بازداشت شدي ؟
ميگم : پ ن پ . رئيس زندان يه تعارف كرد من تو رودربايستي اومدم تو.
2- دادخواست را اشتباه نوشته براش توضيح دادم ، ميگه عوضش كنم ؟
ميگم پ ن پ .باهاش صحبت کن رفتارش را عوض کنه.
3- اومده دادگاه مي گه شوهرم همش شك داره مي خوام از اون جدا بشم.
ميگه :به تو؟
ميگم : پ ن پ . به مرگ بن لادن
4- موكلم زنگ زده مي گه رأي به من ابلاغ شده . مي گم دقيقاً تاريخش را بگو .ميگه تاريخ ابلاغ ؟
ميگم: پ ن پ. تاريخ توليد و انقضاءش را
5- يارو اومده ميگه اسمم توآگهي احضار روزنامه چاپ شده ، دادخواست عليه من دادند ؟
ميگم: پ ن پ. معدلت 20 شده خواستند از تو تقدير كنند.
6- از زندان براي محاكمه مرا با پابند به دادگاه آوردند .
جناب قاضي به من مي گه: متهم شمائيد ؟
ميگم : پ ن پ. خانممه ، غيرتم اجازه نداد ، خودم به جاش اومدم.
7- اومده دادگاه مي گه خواستم ببينم پرونده ام چي شد؟
ميگم: شماره؟
ميگه :شماره پرونده!
ميگم : پ ن پ. شماره كفشتو بده تا پرونده را پيدا كنم .
8- فردا جلسه اول دادگاهمه ، ماده ٩٦ قانون آئين دادرسي مدني را براي موكلم خواندم .
ميگه: اصل سندها را هم بيارم .
ميگم: پ ن پ . نياريا خوانده پررو ميشه ، فقط از دور نشونش بده.
9- تمام دلايل به ضرر خوانده است، مي پرسه ، مي خواهيد منا محكوم كنيد ؟
ميگم: پ ن پ . مي خوام ببوسمت .