1) – زنگ زدم دفتر وكيلم ، به منشي اش مي گم: آقاي وكيل تشريف دارند؟
ميگه، بله، كارشون داريد؟
ميگم:پ ن پ .
2) – يارو اومده ميگه :ماشينم را فروختم ، قرار بوده خريدار بياد سند را به نامش بزنم بقيه پولم را بده ، نمي ياد هرروز تخلف مي كنه براي من ثبت مي شه ، چكاركنم؟
ميگم : بايد دادخواست فك بدهي.
ميگه :فك پلاك ؟
ميگم: پ ن پ .فك و فاميل
3) – دادخواست مطالبه دادم ، خوانده مجهول المكانه ،از طريق نشر آگهي احضارش كرديم ، روز رسيدگي رفتم توي دادگاه ، ميگه تنهايي؟
ميگم: پ ن پ. شما محاصره ايد بهتره دستتاتون را بذاريد روي سرتون و از پشت ميز قضاوت بياييد بيرون.
4) – وكيل خوانده در جلسه اول دادخواست جلب ثالث داده مي بينم شخص ثالث ندارد ،فقط خواهان در دادخواست خوانده شده ،ميگم: جلب ثالث حتماً بايد شخص ثالثي جلب بشه.
ميگه: حالا يعني چه؟ دادخواست را پس بگيرم.
ميگم: پ ن پ. خواستم اطلاعات عموميت بالا بره.
5) – وقت رسيدگي براي طرفين تعيين كردم و احضاريه ها را فرستادم واحد ابلاغ . خواهان ميگه :تا روز رسيدگي مياد؟
ميگم: پ ن پ . ميره ، برو قبلش تا فرار نكرده يه جورايي از دلش در بيار.
6) – در دادسرا به من تفهيم اتهام شوره كرد بعد ميگه جدي حال مي ده اين كار را مي كني .
ميگم: پ ن پ . عذاب داره ، براي تهذيب نفس مجبورم.
7) – پرونده را دادم وقت رسيدگي تعيين بشه ، منشي دادگاه ميگه: وقت رسيدگي نزديك مي خواهي ؟
ميگم :پ ن پ. وقت طولاني بده كه اين دعوا را نوه هاي موكلم پيگيري كنند ، موكلم نمي رسه خودش پيگير بشه.
8) – پيرزنه تو راهرو دادگاه غر مي زنه و مي ره از صحبتهاش فهميدم كه اشتباه دادخواست داده ، مي گم مادر مداركت را بده ببينم.
ميگه: مي خواي كمك كني؟
ميگم: پ ن پ . ميخوام مخت را بزنم با تو دوست بشم.
9) – يارو از موكلم شكايت ضرب وجرح كرده پشت در دادياري ، يكي نشسته ، صورتش پر از كبوديه ، حدس مي زنم شاكي باشه ، ميگم شاكي تويي؟
ميگه: پ ن پ. من يه پرندم آرزو دارم تو باغم باشي.
10) – دختر و پسره اومدن براي طلاق توافقي ،به پسره ميگم حاضري زنت را طلاق بدي ؟
ميگه: الان؟
ميگم : پ ن پ. بعد كه زنت ازدواج كرد ،بگو.