نویسنده :مجتبی زارع نوقابی
نمی گویم خیلی آدم پاک و با شرافتی هستم ولی اشتباهات دیگران و خصوصاَ پدر ومادرم را نمی توانم ندیده بگیرم . آنها بودند که برای ترس از آبرو و اعتبار خود، مرا به مردی شوهر دادند که 16 سال ازخودم بزرگتر بود. سال 1385 با علی اصغر ازدواج کردم و 5سال بعد جدا شدم . در دادگاه خانواده شهرستان توافق شد امیر تنها فرزند مشترک، نزد خودم بماند و من حضانتش را بر عهده بگیرم و پدرش ماهی صد هزار تومان نفقه ی بچه را بدهد . البته عاطفه و حس مادری موجب شد که من از تمام 200 سکه ی مهری ام نیز بگذرم تا فرزندم را ازمن نگیرند.
اما این اوضاع طولی نکشید و شوهر سابقم برای حضانت امیر شکایت کرد . او به دادگاه گفته بود که من با مرد دیگری ازدواج کرده ام و طبق قانون در چنین شراطی بایستی فرزندم را به او تحویل دهم.
من اولش موضوع ازدواج دوم خودم را پنهان کردم و به دادگاه گفتم شوهر سابقم دروغ می گوید اکر دلیلی دارد ثابت کند . اما واقیعت چیز دیگری بود و من با شخصی به نام و حید ازدواج کرده بودم ولی هنوز ثبت نشده بود. وحید کسی بود که از اول او را می خواستم ولی پدر و مادرم مخالفت کردند و می گفتند او شغل و در آمدی ندارد و به درد تو نمی خورد.
چون در ازدواج قبلی خود شکست خورده بودم و پدر و مادر خود را مقصر می دانستم رفت و شد و ارتباط با آنها را کم کردم و حتی اجازه نمی دادم نوه ی خود امیر را ببینند . از طرفی شوهر فعلی نیز با پسرم امیر که فقط چهار سال دارد رفتار خوبی ندارد و یکی دوبار او را کتک زده است .
پدر و مادرم به شوهر سابقم اطلاع می دهند که باید هر چه زودتر فرزندت را بگیری چون ممکن است بلایی سرش بیاورند . البته آنها به ماموران تحقیق دادگاه هم گفتند که من ازدواج مجدد کرده ام و شوهر فعلی ام رابطه ی خوبی با فرزندم ندارد .
سر انجام حکم دادگاه صادر شد و مقرر شده بود چون من با مرد دیگری ازدواج کرده ام حق حضانت من نسبت به فرزندم ساقط شده و بایستی فرزندم امیر را به پدرش تحویل دهم.
تا چند روز دیگر باید پسرم امیر را که واقعاَ به او وابسته شده و تحمل دوریش را ندارم به پدرش تحویل دهم . من برای بدست آوردن فرزندم از مهریه و حقوق مالی خودم گذشتم و حالا به راحتی فرزندم را هم از من گرفتند. پدر و مادرم هم با من خوب نیستند . کسی نیست به آنان بگوید چرا در 16 سالگی من را به مردی شوهر دادید که 16 سال از من بزرگتر بود و بعدش معتاد از آب در آمد . چرا نگذاشتید با جوانی که دوستش داشتم ازدواج کنم . برای فرزندم امیر هم بسیار نگرانم زیرا شوهر سابقم نیز با زن دیگری ازدواج کرده و حتی از او بچه هم دارد . خدا می داند سرنوشت امیر زیر دست نا مادری چه باشد.
شما پدر و مادر عزیزم واقعاَ متهم هستید.
جهت اطلاع بیشتر به قوانین مربوطه اشاره می شود:
ماده 1170قانون مدنی ” اگر مادر در مدتی که حضانت طفل با اوست مبتلا به جنون شود یا به دیگری شوهر کند حق حضانت با پدر خواهد بود.