سایت حقوقی راه مقصود

مشارکت در قتل عمد، اختفا ودفن غیرقانونی جسد

شناسنامه رأی: نوع رأی: جزایی موضوع رأی: مشارکت در قتل عمدی و مشارکت در اخفا و دفن غیرقانونی جسد مقتول سال صدور رأی: 1381 استان محل صدور: فارس شهر محل صدور: کازرون شعبه صادرکننده: شعبه 5 دادگاه عمومی قاضی‌صادرکننده: ارسلان اشرافی سمت قاضی در زمان صدور رأی: رئیس شعبه دادگاه
نکات آموزشی رأی: توضیح واقع در قسمت گردش کار رأی، مراجعه دادرس دادگاه به صحنه کشف جسد، کشف علت قتل با وجود فساد جسد، تعیین وکیل تسخیری برای متهمان، ارزیابی اظهارات متهمان در مراحل مختلف رسیدگی و تشخیص صحت و سقم آنها، تشریح ارکان جرم در متن رأی مستند و مستدل بودن رأی رأی مربوط به مشارکت در قتل و اخفای جسد در کازرون
شماره پرونده: 821936 مورخ 7 آذر 1381 کلاسه پرونده: 8212-1/81 ش 5 تاریخ صدور رأی: 5 آذر 1381 شاکی: خانم (پ-غ) فرزند (غ) ساکن… متهمان: آقای (ر-ک) فرزند (الف) اهل و ساکن …. و آقای (ه-ع) فرزند (ع) اهل و ساکن … با وکالت تسخیری آقای (ع-الف) ساکن …. موضوع اتهام: مشارکت در قتل عمدی مرحوم (م-م) فرزند (س) و مشارکت در اختفا و دفن غیرقانونی جسد مقتول * جریان پرونده جریان واقعه به اختصار چنین می‌باشد که مقارن ساعت 30/20 دقیقه مورخ 27 فروردین 1378 به پاسگاه انتظامی ابوالحیات اطلاع داده می‌شود که جسدی در حوالی روستای موردک کشف شده است. بلافاصله فرماندهی پاسگاه در معیت تعداد دیگری از پرسنل تحت امر به محل دفن جسد کنار رودخانه فصلی (دروغ‌زن) تقریباً 5 کیلومتری غرب پاسگاه مراجعه و مشاهده می‌نمایند، جسدی مجهول‌الهویه در زیر خاک دفن و تنها قسمتی از انگشتان یکی از دست‌ها و قسمتی از پاهای جسد از خاک بیرون زده و آثار خورده شدن نقاطی از قسمت‌های مذکور توسط جانوران وحشی مشهود است. فردای آن روز مورد از طرف مرجع انتظامی به ریاست حوزه قضایی شهرستان گزارش و از آن طریق پرونده به شعبه سوم دادگاه عمومی کازرون ارجاع می‌گردد. دادرس وقت دادگاه در معیت پزشکی قانونی شعبه سوم دادگاه عمومی کازرون ارجاع می‌گردد. دادرس وقت دادگاه در معیت پزشکی قانونی شهرستان و تعدادی از مأموران انتظامی به محل مذکور مراجعه و مبادرت به تنظیم صورتجلسه می‌نماید. پزشک قانونی نیز با توجه به وضعیت جسد از تعیین علت تامه فوت عاجز و تقاضای ارسال جسد به مرکز پزشکی قانونی فارس جهت انجام کالبد شکافی و تعیین علت تامه فوت را می‌نماید. متعاقب آن از سوی دادگاه، نیابت قضایی برای انجام موارد مذکور به دادگستری شیراز اعطا می‌گردد. در تاریخ 2 اردیبهشت 1378 آقای (ک-م) فرزند (ح-س) طی ارسال لایحه‌ای اظهار داشته که جسد مجهول‌الهویه کشف شده متعلق به برادرش (م-م) است که از تاریخ دهم اسفندماه 1377 از منزل خارج و تاکنون مراجعه ننموده و در ضمن مقتول حدود 2 ماه قبل با خودرو (ع-ق) به روستای موردک رفته است و آخرین بار که با موتورسیکلت خویش به طرف تنگه ابوالحیات رفته علاوه بر وجوه نقد و چک‌هایی که داشته مبلغ 3 میلیون ریال هم از (ع-خ) گرفته است. در ضمن با تحقیق از دیگر برادران مقتول مشخص می‌شود که وی قبلاً جنب جاده آسفالته روستای تره‌دان مغازه سوپرمارکت داشته که حدود یک سال پیش آن را فروخته و در قائمیه در منزل استیجاری زندگی می‌کرده و دارای دوستانی از جمله (ر-ک) بوده است. در تحقیقاتی که از (ع-ق) به عمل می‌آید، مشارالیه نیز اظهارات (ک-م) و رفتن به منزل (ر-ک) به اتفاق مقتول را تأیید کرده، (ر-ک) نیز که موتورسیکلت مقتول نزد وی کشف شده اظهار داشته که موتور مذکور را (هـ-ع-م) که با مقتول دوست بوده، حدود 2 ماه قبل به عنوان امانت نزد وی گذاشته و مراجعت نکرده و از مقتول اظهار بی‌اطلاعی می‌کند. سپس در خصوص موضوع قتل اظهار داشته که مقتول یک قبضه اسلحه کلت کمری هفت تیر به مبلغ 80 هزار تومان در منزل خودم به (ه-ع) فروخت و قرار بود خریدار ظرف مهلت 15 روز وجه آن را پرداخت کند و چون طول کشید با هم بحث و مشاجره داشتند. تا این که یک روز من در مراسم عروسی بودم، به من خبر دادند که (هـ) آمده منزل. من هم حدود ساعت 5 یا 6 بود که منزل آمدم، (ه) با موتور مقتول آمده بود و شلوارش خونی بود. بعد از شستن آن خوابید. ساعت حدود 11 شب بود که متوجه شدم در اتاقش نیست، مهمان هم داشتم، مهمانانم که رفتند، خوابیدم. فردای آن روز ساعت 12 ظهر برگشت منزل و لباس‌هایش را پوشید و رفت. من متوجه شدم بیل و کلنگم گلی است و (هـ.) به من گفت با اسلحه به سر مقتول شلیک کرده است. جوابیه پزشکی قانونی فارس نیز طی شماره 168 مورخ اول اردیبهشت 1378 واصل که حکایت از این دارد: … < در سطح بدن آثاری از شکستگی وجود نداشت. در زیر پوست آثاری از خون مردگی وجود نداشت. در استخوان‌های جمجمه شکستگی وجود نداشت. پوست گردن، قفسه سینه و شکم باز شده در زیر پوست آثاری از خونمردگی وجود نداشت. استخوان دنده‌ها شکستگی نداشت. در داخل قفسه سینه و شکم آثاری از خون‌مردگی وجود نداشت. احشا دچار فساد شدید شده، از این رو امکان انجام آزمایش‌های آسیب‌شناسی وجود ندارد. به همین علت ممکن است علت فوت نامعلوم بماند…> در تاریخ 4 اردیبهشت 1378 اتهام قتل عمد مقتول به (ر-ک) تفهیم و مشارالیه پس از ارائه نشانی (ه-ع) همان اظهارات سابق خود را تکرار می‌نماید، سپس قرار بازداشت موقت در مورد وی صادر و روانه بازداشتگاه می‌شود. از سوی دادگاه رسیدگی‌کننده، نیابت قضایی به دادگاه عمومی شهرستان بروجن برای جلب متهم (هـ-ع) اعطا می‌شود و در اجرای دستور دادرس علی‌البدل آن دادگاه، متهم جلب و بدون انجام تحقیقات، تحت‌الحفظ به دادگاه معطی نیابت اعزام می‌گردد. (ه-ع) ابتدا از هرگونه آشنایی با مقتول و قتل وی اظهار بی‌اطلاعی کرده و سپس به آشنایی خود با مقتول اعتراف و بیان داشته که در شب عروسی به اتفاق (ر-ک) و مقتول با موتورسیکلت مقتول در حالی که مقتول راکب موتور بوده، به اطراف روستای موردک رفته‌اند و مقتول با شلیک گلوله به پشت گوش وی از سوی (ر) به قتل رسیده است؛ اما دفن جسد را شبانه با مشارکت هم انجام داده‌اند. پس از تفهیم اتهام شرکت در قتل عمدی به مشارالیه در مورد وی نیز قرار بازداشت موقت صادر و روانه بازداشتگاه می‌شود. در مواجهه حضوری فی‌مابین متهمان هر کدام اظهارات قبلی خود را تکرار می‌نمایند. در تاریخ 9 اردیبهشت 1378 در بازرسی که از منزل متهم (ر-ک) به عمل می‌آید، چفیه (شال گردن) مقتول که در حیاط منزل زیر درخت بلوط دفن شده بود، کشف می‌گردد، در ضمن یک دستگاه وافور نیز کشف می‌گردد. به همان تاریخ نیز یک قبضه سلاح کلت کمری و یک عدد فشنگ از سوی همسر متهم (ر-ک) تحویل مأموران اداره آگاهی می‌شود. در تحقیقات بعدی (ر-ک) از اظهارات قبلی خویش عدول و این بار موضوع خفه کردن مقتول توسط (هـ-ع) را مطرح و بیان می‌دارد … < هـ – ع بندی را که در جیب شلوارش بوده بیرون آورده و دور گردن مقتول انداخت و با استمداد از من، من هم دست مقتول را گرفتم و هـ به کمر وی فشار می‌آورد تا فوت کرد.> در ضمن در فاصله 9 روز 3 بار از اظهارات خویش عدول و هر بار نحوه قتل را به گونه‌ای تشریح می‌نماید.> پزشکی قانونی کازرون نیز طی نظریه شماره 297 مورخ 11 اردیبهشت 1378 اظهار داشت: …< روی سر و گردن و سایر نقاط بدن آثار اصابت گلوله مشهود نمی‌باشد و انجام رادیوگرافی سرو گردن در این زمینه می‌تواند کمک‌کننده باشد.> ‌ به موجب نظریه 297 مکرر 12 اردیبهشت 1378 که حسب گزارش متخصص رادیولوژی اعلام گردیده، وجود گلوله در ناحیه گردن و جمجمه و همچنین شکستگی استخوان رد می شود. به تاریخ 15 اردیبهشت 1378 برای اولین‌بار خانم (پ-غ) فرزند (غ) تنها ولی دم مقتول در دادگاه حاضر و پس از اقامه شکایت تقاضای قصاص قاتلان فرزندش را می‌نماید. از سایر اشخاصی که از ارتباط مقتول با متهمان اطلاعی داشته‌اند نیز مفصلاً تحقیق به عمل آمد. سپس در تاریخ 21 اردیبهشت 1378 با حضور متهمان و اکیپی از مأموران آگاهی توسط دادرس وقت دادگاه بازسازی مجدد صحنه جرم انجام و هر دو نفر از متهمان جداگانه محل اختفای جسد را نشان می‌دهند و از صحنه جرم و اقدامات صورت گرفته فیلمبرداری می‌شود. سپس از پزشکی قانونی استعلام می‌گردد که آیا خفه کردن شخص به وسیله طناب لزوماً با شکستگی استخوان‌های گردن و حنجره همراه است؟ که طی نظریه شماره 526 مورخ 22 اردیبهشت 1378 جواب منفی می‌باشد. در خصوص سلاح کشف شده نیز از گروهان مهمان کازرون استعلام که پس از کارشناسی جواب حاصل می‌گردد که نوع سلاح کلت 65/7 با شماره سریال 44444 ساخت بلوک شرق می‌باشد. ‌ با توجه به آثار دود باقی مانده از گاز باروت به نـظـر مـی‌رسـد کـه با اسلحه در3 ماه اخیر تیراندازی شده و احتمالاً بیش از یک تیر شلیک شده است. پزشکی قانونی فارس به موجب نظریه نهایی خویش اظهار داشته که با تـوجه به بررسی پرونده پزشکی و پرونده کیفری و آزمایش به عمل آمده از نمونه های گرفته شده از جسد که از نظر سم‌شناسی منفی بوده، تعیین علت دقیق فوت با توجه به فساد فوق‌العاده شدید و از بین رفتن آثار ظاهری احتمالی و عدم امکان انجام آزمایش‌های آسیب‌شناسی مقدور نمی‌باشد. دادگاه به لحاظ عدم معرفی وکیل از سوی متهمان آقای (ع-الف) را به عنوان وکیل تسخیری متهم (هـ-ع) و آقای (ف-م) را به عنوان وکیل تسخیری متهم (ر-ک) تعیین سپس به تاریخ 5 اسفند 1378 شکایت ولی دم و آخرین دفاع متهمان و وکلای آنان اخذ و طی دادنامه شماره 2110 مورخ 8 اسفند 1378 (ک-ش) پس از تشریح کامل موضوع (هـ-ع-م) به لحاظ قتل عمد مقتول (م-م) به قصاص نفس محکوم شده و (ر-ک) نیز از این حیث برائت حاصل و از حیث معاونت در بزه مذکور به 10 سال حبس تعزیری محکوم گردیده و از جهت اختفای جسد هر کدام از متهمان به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند. رأی صادر شده مورد تجدیدنظرخواهی طرفین و وکلای آنان واقع و به موجب دادنامه‌شماره 695/20 مورخ 28 بهمن 1380 شعبه 20 دیوان عالی کشور دادنامه تجدیدنظر خواسته نقض و پس از طی تشریفات به این دادگاه ارجاع گردیده و به لحاظ عدم اعزام متهمان از سوی مقامات مسئول، وقت رسیدگی دادگاه در 2 نوبت تجدید تا این که در نهایت در وقت مقرر 27 مهر 1381 جلسه دادگاه تشکیل و تنها ولی دم مقتول اظهار داشته که به شکایت خود از هر 2 متهمان تحت عنوان قتل عمدی فرزندش و تقاضای قصاص هــر 2 نـفـر بـاقـی اسـت و آمــــادگــــی خــــویـــش را بـــرای پرداخت میزان دیه متعلقه به هر کدام از متهمان وفق نظر دادگاه اعلام داشته، دفاع و آخرین دفاع متهمان و دفاعیات وکیل تسخیری هر یک نیز اخذ؛ اما از آنجا که ولی دم متهم (ر-ک) جهت ارائه مدارک و لایحه تکمیلی استهمال جسته‌اند، دادگاه استمهال آنان را موجه تشخیص داده تا این که لایحه تکمیلی واصل، دادگاه نیز با بررسی مندرجات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال و تکیه بر شرف و وجدان به شرح زیر مبادرت به صدور رأی می‌نماید. رأی دادگاه اولاً در خصوص اتهام متهمان (ر-ک) فرزند (الف-م) 31 ساله فاقد سابقه محکومیت کیفری اهل و ساکن روستای موردک بازداشت موقت از تاریخ 4 اردیبهشت 1378 تاکنون با وکالت تسخیری (ف-م) و (هـ-ع-م) فرزند (ع-م) 41 ساله دارای سابقه محکومیت کیفری اهل و ساکن روستای مورچگان بروجن به اتهام حمل مواد مخدر بازداشت موقت از تاریخ 8 اردیبهشت 1378 تاکنون با وکالت تسخیری (ع-الف) هر 2 نفر دایر بر شرکت در قتل عمد مرحوم (م-م) فرزند (ح-س) 20 ساله و نیز اختفا و دفن جسد مقتول موضوع شکایت ولی دم مقتول خانم (پ-د-غ) فرزند (غ-م) و اتهام دیگر متهم ردیــف اول دایــر بـر اعـتـیـاد و نگهداری وافور و همچنین نـگـهـــــــداری و اســـتـــفــــــاده غیرمجاز از یک قبضه سلاح کـلـت کـمری 65/7 میلیمتری به شماره سریال 44444 ساخت بلوک شرق با عنایت به جمیع اوراق و مندرجات پرونده تحقیقات به عمل آمده در مراحل مختلف دادرسی توسط دادگاه قبلی (شعبه سوم) و این دادگاه گـزارش‌هـای تـنـظـیـمـی تـوسـط مـأمـوران انـتظامی ضابط دادگـستری، استعلامات به عمل آمده از پزشکی قانونی کازرون و مرکز پزشکی قانونی فارس و پزشکان متخصص در رشته‌های مورد نیاز و همچنین از کارشناس مربوط در رشته تسلیحات و مهمات به شرح مندرج در گردش کار و با التفات به موارد زیر: 1-دوستی و رابطه نزدیک مقتول با هر 2 متهمان به گونه‌ای که آمد و شد مشارالیه با متهمان که هر 2 در یک منزل نیز سکونت داشته‌اند. حسب تحقیقات به عمل آمده از مطلعان نیز مداقه در اظهارات شخص متهمان محرز است تا جایی که حسب اظهارات (الف-ک) مقتول جهت خرید خودرو برای متهم ردیف اول به وی مراجعه کرده بودند. متهم ردیف دوم نیز هر چند بلافاصله پس از قتل محل کار خود را ترک و بدون جمع‌آوری طلب و حساب‌های خود به چهارمحال بختیاری (روستای مورچگان) رفته و حتی پس از دستگیری ابتدا منکر هرگونه شناخت و ارتباطی با مقتول می‌گردد و با وصف روِیت عکس مقتول هم بر اظهارات خویش اصرار ورزیده؛ اما در مراحل بعدی دادرسی و شهادت اشخاصی از جمله (ع-ع) و با توجه به این موضوع که در منطقه کوچکی نظیر نودان افراد دیگری نز متوجه آمد و شد آنان گردیده‌اند، از اظهارات سابق خود عدول و نحوه آشنایی خود را با مقتول تشریح کرده است. 2-اظـهـارات (ه-ع-م) درباره نحوه و کیفیت قتل و این که مقتول در اثر شلیک گلوله کلت از سوی (ر-ک) به پشت گوش راست وی به قتل رسیده، در صورتی که جوابیه کالبدشکافی از پزشکی قانونی شیراز و نیز نتیجه رادیوگرافی به شرح مذکور حکایت از عدم شکستگی استخوان‌های سروگردن مقتول دارد، با موازین علم پزشکی مـغـایـرت داشـتـه و مـردود مـی‌بـاشد. علاوه بر این اولین صورتجلسه تنظیم مشترک در محل کشف جسد توسط دادرس وقت دادگاه و پزشک قانونی حکایت از عدم شکستگی در اعضا و جوارح جسد دارد. همچنین اظهارات (ر-ک) درباره این که مقتول توسط (ه-ع) و با طناب خفه گردیده با توجه به جوابیه پزشکی قانونی فارس مبنی بر این که در زیر پوست آثاری از خونمردگی وجود نداشت، بعید به نظر می‌رسد. 3-اظهارات ضد و نقیض متهم (ر-ک) در مراحل مختلف دادرسی که در جای‌جای اوراق پرونده مشهود است، به گونه‌ای که در اولین بازجویی که از وی به عمل آمده، اظهار داشته حدود 4 تا 5 ماه است که مقتول را می‌شناسد و درخـصـوص کـشـف جـسـد یـا مـوضـوع قـتـل کـامـلاً اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، در مراحل بعدی کیفیت قتل مقتول توسط (ه-ع) را تشریح؛ اما در یک مرحله قتل را با شلیک گلوله کلت و در مرحله دیگر با خفه کردن وی ذکر کرده است و در آخرین جلسه دادگاه به کلی از موضوع قتل و حتی شرکت در اختفا و دفن جسد اظهار بی‌اطلاعی کرده، در صورتی که در هنگام بازسازی صحنه جرم دقیقاً محل آن را نشان داده است. در ضمن کشف چفیه مقتول و آلات و ادوات اختفای جسد از جمله بیل و کلنگ در منزل او و موتورسیکلت مقتول در زیرزمین منزل داماد وی همگی قراین محکم دال بر کذب اظهاراتش در آخرین جلسه دادگاه می‌باشد. علاوه بر این دفاعیاتش درباره این که در شب حادثه در جشن عروسی شرکت داشته بلاوجه است؛ زیرا حسب اظهارات (ف-م) مشارالیه تا سر شب در مجلس جشن حضور نداشت، قبل از صرف شام چند دقیقه‌ای آنجا رفته و پس از آن با بیان این که مهمان دارد، شام برای خود و مهمانانش برداشته و برده؛ ولی همسرش تا ساعت 30/12 دقیقه در مراسم جشن بوده که با این وصف حضور چند دقیقه ای وی توجیه‌کننده نمی‌باشد که در ساعات قبل یا بعد از حضور خود در جشن شرکت در قتل نداشته باشد و علاوه بر این انتخاب شب مذکور و عدم حضور همسر متهم در منزل مشارکت وی را در بزه ارتکابی تقویت می‌نماید. 4-وجود انگیزه اقتصادی دستیابی به وجوه نقد و چک‌های مقتول توسط هر2 نفر از متهمان با توجه به اظهارات (الف-ک) به شرح پیش گفته و اظهارات (ر-ک) که بیان داشته شب قبل از حادثه (هـ-ع) با مقتول در ارتباط بوده و چک‌های مقتول را برداشته و این که دقیقاً بیان داشته چک‌های مقتول که دست (هـ-ع) بوده متعلق به چه اشخاصی می‌باشد و عهده چه بانکی بوده و نیز زمانی که هر دو (م) را گشتیم، چک‌ها داخل کیف بوده که (هـ) برداشت و داخل جوراب خود گذاشت و همچنین تحقیقات به عمل آمده از دکتر (الف- ح) و (ح-غ) و استعلام به عمل آمده از صندوق پس‌انداز قرض‌الحسنه انصارالمجاهدین و وضعیت خاص متهمان (استعمال مواد مخدر) همگی وجود انگیزه مذکور را تقویت می‌نماید. 5-مدارک ارائه شده از سوی ولی دم مقتول که حکایت از این دارد مقتول در تاریخ 12 آبان 1373 یعنی زمانی که نزدیک 16 سال سن داشته از انجمن فول کونگ‌فو ایران گواهینامه معتبر با درجه شالبند زرد دریافت کرده و در تاریخ 5 اردیبهشت 1374 با موفقیت در آزمایش‌های مربوط، گواهینامه رزمی از هیئت مرکزی فول کنتاکت آماتور ایران دریافت کرده است. سپس در تاریخ 6 دی 1374 از هیئت مذکور به افتخار اخذ کمربند نارنجی نایل آمده و در 10 فروردین 1376 نیز در مسابقات فول کنتاکت آماتور استان تهران که به صورت مبارزات آزاد برگزار گردیده بود، مقام اول را کسب می‌نماید و پس از آن کارت معتبر از انجمن کونگ‌فو و همچنین کارت مربی‌گری از انجمن فول کنگ فو ایران دریافت می‌نماید. از این رو با وصف مذکور قدرت بالای بدنی و قابلیت تدافعی سریع مقتول در مواقع لزوم بر دادگاه مبرهن است که احتمال قتل مقتول توسط یکی از متهمان (به خصوص این که صورتجلسات مرجع انتظامی حکایت از کشف یک قبضه کارد در کاپشن مقتول نیز دارد) مرتفع بوده است. 6-عدم وجود ارتباط منطقی بر گفتار متهمان، بدین توضیح که هرگاه (هـ-ع) به تنهایی مرتکب قتل شده بود، دلیلی بر این که موتور مقتول را همراه بیاورد و تحویل (ر) بدهد وجود نداشت. در ضمن قادر بود که چفیه مقتول را نیز همراه جسد دفن کند نه این که آن را در منزل (ر) مخفی نماید و (ر-ک) نیز با وصف عدم شرکت در قتل هرگز جسارت این را نداشت که چفیه مقتول را در منزل خود مخفی و موتورسیکلت متعلق به مقتول را نیز سوار شود و حتی اگر (ر) به تنهایی نیز مرتکب قتل می‌شد، این کار را نمی‌کرد. در ضمن چنانچه یکی از متهمان به تنهایی مرتکب قتل می‌شد (به فرض قادر بودن به این کار) به طریق اولی به تنهایی نیز قادر به اختفای جسد بود و موجبی برای شرکت دادن دیگری در دفن جسد نبود. 7-رد دفاعیات وکیل تسخیری متهم (هـ-ع-م) در باره حدوث لوث؛ زیرا حسب ماده 242 قانون مجازات اسلامی در صورتی که قراین و نشانه های ظنی معارض یکدیگر باشند، مورد از موارد لوث محسوب نمی‌گردد. در مانحن فیه قراین و امارات موجود در پرونده که هر کدام از متهمان به آن استناد نمود‌ه‌اند، در تعارض با هم می‌باشند. ‌ بنابراین از باب لوث خارج بوده و قسامه حجیت ندارد، از این رو با عنایت به تمامی موارد یاد شده و احراز عناصر ثلاثه بزه شرکت در اختفا و دفن جسد مقتول از سوی متهمان شامل: الف) رکن مادی جرم؛ یعنی عملیات مادی فیزیکی کندن زمین و قراردادن جسد داخل آن و سپس مدفون کردن جسد در زیر خاک به صورت غیرمجاز ب) رکن معنوی جرم؛ یعنی انجام اقدامات مذکور به صورت عالمانه و عامدانه با سبق تصمیم و تدارک مقدمات آن؛ یعنی برداشتن بیل و کلنگ از منزل (ر-ک) سپس عزیمت به سمت جنگل و دفن جسد ج) رکن قانونی جرم؛ یعنی تطبیق کامل عمل ارتکابی متهمان با ماده 636 قانون مجازات اسلامی و همچنین عناصر ثلاثه بزه شرکت در قتل عمدی مقتول شامل: الف) رکن مادی جرم؛ یعنی مجموع اقدامات و عملیات مادی فیزیکی صورت گرفته منتهی به سلب حیات مقتول که انتساب آن اقدامات به هر 2نفر از متهمان به نحو عرضی محرز و مسلم است و رابطه علیت فیمابین اقدامات مذکور و سلب حیات مقتول نیز موجود است. بنابراین در ماهیت امر تفاوتی بین این که عمل هر یک از متهمان به تنهایی برای قتل کافی باشد یا نباشد و اثر کار آنان مساوی باشد یا متفاوت وجود ندارد. ب) رکن معنوی جرم شامل عمد عام مرتکب یعنی عمدی بودن اقدامات و عملیات منتهی به سلب حیات مقتول توسط متهمان و قصد خاص مرتکبان؛ یعنی قصد سلب حیات مقتول با سبق تصمیم و به انگیزه تحصیل وجوه نقد و چک‌های متعلق به وی ج) رکن قانونی جرم؛ یعنی انطباق کامل فعل ارتکابی متهمان با مواد 212 و 215 قانون مجازات اسلامی، ارتکاب بزه‌های مذکور از سوی متهمان محرز و مسلم است، از این رو با رعایت قاعده تعدد مادی جرم مستنداً به ماده 636 قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت هر کدام از متهمان به تحمل یک سال حبس تعزیری از باب شرکت در اختفا و دفن جسد مقتول و با توجه به علم حاصله مبنی بر مشارکت در قتل متهمان وفق بند 4 ماده 231 و ماده 105 قانون مجازات اسلامی و مستنداً به مواد 205، بند (الف) مواد 206، 207، 212، 215 و 219 قانون مذکور و آیات شریفه 178 و 179 از سوره مبارکه بقره و آیه 45 از سوره مبارکه مائده حکم به قصاص نفس هر دو نفر از متهمان در میدان عمومی شهر قائمیه به لحاظ شرایط مقرر قانونی در باب قصاص صادر و اعلام می‌گردد؛ ولی دم مقتول به تجویز مواد 212 و 265 قانون مذکور پس از اذن از ولی امر مسلمین و پرداخت یک دوم دیه کامله مرد مسلمان به هر کدام از متهمان مجاز می‌باشد شخصاً یا با تفویض امر به دیگری قصاص را اجرا نماید. ثانیاً در خصوص دیگر اتهام (ر-ک) دایربر اعتیاد و نگهداری (وافور) و همچنین نگهداری و استفاده غیرمجاز از یک قبضه سلاح کلت 65/7 میلیمتری به شماره سریال 4444 ساخت بلوک شرق این دادگاه صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته، قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه انقلاب اسلامی کازرون صادر و اعلام می‌دارد. رأی دادگاه حـضـوری و ظـرف مـهـلـت 20 روز از تـاریـخ ابـلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در دیوان عالی کشور است. رئیس شعبه پنجم دادگاه عمومی جزایی کازرون ارسلان اشرافی
0 0 رای ها
امتیاز دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

You may also like these

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x