سایت حقوقی راه مقصود

تکریم یا تخریب ارباب رجوع (3)

نویسنده: دکتر محمد علی اخوت قاضی سابق دیوانعالی کشور،وکیل دادگستری 

بالاخره سه سال تلاش بی وقفه برای تغییر نام خانوادگی یکی از موکلان به ثمر نشست، راه های مختلف طی شد،اجازه دادند موکل بلحاظ مشکلات فراوانی که برایش پیش آمده بود و البته تفصیلش خارج از این نوشتار است؛ توانست موافقت مقامات مسئول ثبت احوال را به دست آورد. این نوشتار درباره آخرین مرحله گرفتن شناسنامه جدید است.

هفته پیش، رأس ساعت 9
صبح به اداره ثبت احوال با رسید مربوط به اخذ شناسنامه موکل، رجوع کردم. گفتند باید بروی دبیرخانه وقتی وارد شدم اولین مطلبی که نظرم را به خود جلب کرد، اطلاعیه مربوط به یک ماده قانونی در ارتباط با مجازات توهین کننده به مأمورین دولتی بود که نظر مراجعه کننده را به خود جلب می کرد. این متن را در برخی دیگر از ادارات دیده بودم که بازنویسی ماده 609 قانون مجازات اسلامی مصوب 1375 بود و به موجب آن هر کس به کارکنان وزارت خانه ها در حال انجام وظیفه توهین نماید به حبس محکوم خواهد گردید. چند نفر روی نیمکت ها منتظر نشسته بودند و مسئول پاسخگویی حضور نداشت. داخل سالن پشت شیشه های پیشخوان، کارمند محترمی پشت دستگاه رایانه نشسته بودند. رفتم تا بپرسم آیا درست آمده ام و باید همینجا منتظر شوم؟ سلام کردم پاسخی نشنیدم. مجددا سلام کردم پاسخی داده نشد. ناگهان خانم کارمند محترمی آمد و گفت برو آنجا بنشین تا مسئولش بیاید. گفتم چشم! نشستم نیم ساعتی منتظر بودم خانمی از مراجعه کنندگان لب به اعتراض گشود که کی مسئول مربوطه تشریف می آورند و گفتند بعد از این مرحله باید به مرحله دیگری بروند. و آن جا هم مدتی معطل شوند بالاخره مأمور محترم آمدند، به نوبت، جلو رفتم، سلام گفتم و رسید را ارائه دادم، گفتند برو پایین نزد آقای… تشکر کردم رفتم پایین، آقای… نگاهی به چند شناسنامه که دستش بود انداخت و گفت نیامده است، برو بالا، رفتم بالا، به آقای اولی گفتم برای گرفتن شناسنامه حسب دستور حضرتعالی می بایست چهارشنبه پیش می آمدم و الان از موعد، پنج روز گذشته است گفت چه میدانم برو دو هفته دیگر بیا گفتم اینکه نمی شود بالاخره شما و دستگاه رایانه و دفتر دستک در اختیارتان است نگاه کنید ببینید شناسنامه کجا گیر کرده است که شروع کرد به پرخاش کردن، کارمند اولی که سر در گریبان سلامم را به قول اخوان ثالث پاسخ نداده بود، برآشفت که آقا اینها که نشسته اند همگی به دفتر خدمات رفته اند و چهل هزار تومان خرج کرده اند شما پارتی بازی کرده ای گفتم این چه حرفی است؟!
یکی از ارباب رجوع که ظاهرا می خواست کار خودش زود راه بیفتد؛ آمد در حالی که مرا هل میداد؛ گفت آقا برو شر درست می شود. گفتم کدام شر، من وکیل هستم، باید بررسی کنند که کار من در کجا گیر کرده است. کارمند دومی، به داخل اطاق دیگری رفت و دفتری را آورد و از فاصله ده متری من در حالی که آن را باز کرده بود گفت ببین نیامده است، من از همان دور دفتر را دیدم و کنار شماره شش اسم موکل را شاهده کردم، گفتم آقا آنجا اسم موکلم هست با تعجب نگاهی کرد و گفت پس برو پایین، گفتم اگر رفتم پایین و گفت برو بالا چه کنم، گفت همان جا بنشین تا شناسنامه را دریافت کنی، بازتشکر کردم و رفتم پایین خدمت تحویل دهنده شناسنامه ها گفتم آقا فرمودند شناسنامه خدمت شما است، کارمند محترم، این بار گفت آقا من که گفتم نزد من نیست، برو بگو اینجا نیست گفتم آقا جان این تلفن را که جلو شما گذاشته اند برای چیست؟ لطفا تلفن کنید و بگویید اینجا نیست با اکراه تلفن را برداشت و گویا پشت تلفن گفتند که شناسنامه نزد اوست و رسید کرده است، بالاخره کارمند محترم نگاهی دیگر به شناسنامه های تازه صادر شده انداخت و شناسنامه را پیدا کرد، گفت وکالتنامه؟ گفتم بفرمایید،گفت کارت شناسایی؟ گفتم بفرمایید، و با اخذ رسید از من شناسنامه را به من داد.
ساعت یازده صبح بود که از این مخمصه نجات یافتم.

آنچه آمد نافی زحمات کارمندان محترم ثبت احوال نیست به معنای صدور حکم کلی هم نیست اما نشانگر بی اعتبار انگاشتن تکریم ارباب رجوع است که تکیه کلام مسئولان است با من شصت و پنج ساله که وکیل دادگستری هستم چنین برخورد کردند چه برسد به مردم عادی، این قضیه یک پدیده اداری ناخوشایند را نشان میدهد. زمانی که شما به جای خوش آمدگویی به ارباب رجوع، ماده قانونی مجازات توهین به مأمورین دولت در حال انجام وظیفه را به رخ آنان می کشید؛ اوضاع بهتر از این نمی شود. چنین طرز برخوردی از بالا با ارباب رجوع محتاج آسیب شناسی جدی دستگاه های اداری است، چرا برخی کارمندان ما به جای این که با خوشرویی پاسخ مراجعین را بدهند،از اینکه دیر سرکار حاضر شده اند از مردم پوزش بخواهند، مقام دولتی را ملک طلق خود ندانند و به قول یکی از دوستان، زمانی که فکر نکنند در حالی که رفتار پرخاشگرانه ای نسبت به مراجعان دارند، ممکن است خود یا بستگانشان در اداره ای دیگر با همین رفتار مواجه گردند. و بالاخره که در شأن کارمند فرهیخته دولت است و باید الگوی بقیه افراد جامعه قرار گیرد؛ از خود بروز دهند. چرا مسئولان در کنار این ماده قانونی سزاگرا، فرازهایی از منشور تکریم ارباب رجوع را در معرض دید عموم از جمله کارمندان محترم قرار نمی دهند؟ براساس این منشور کارمند تعهد می کند که رفتاری شایسته از خود بروز دهد، برای آشنایی و در خاتمه این یادداشت این منشور را که از سایت وزارت کشور گرفته ام می آورم.

منشور تکریم ارباب رجوع

بسمه تعالی

در پیشگاه خداوند متعال با خود عهد می بندم : که همه روزه در تمامی ساعات با ظاهری آراسته و در محیطی منظم و در نهایت نظم ، انضباط ، ادب ، و احترام با برخوردی نیک و پسندیده با ارباب رجوع تعامل برقرار نموده و در کوتاهترین زمان ممکن و با دقت فراوان و رعایت قانون و مقررات امور محوله را با کمال صداقت و رعایت انصاف به انجام رسانیده و در صورت عدم برآورده شدن خواسته ارباب رجوع توضیحات کافی نسبت به حقوق قانونی آنان راهنمایی لازم را نموده و در راستای نیل به اهداف گزینش ، خود را مقید به اجرای آن بنمایم .

با خدای خود عهد می بندم : با عملکردی جدی ، قانونی ، شرعی ، بودن هیچ توقعی حافظ نظام اسلامی ، قانون اساسی و منویات ولی امر مسلمین بدور از هر گونه گرایشات سیاسی باشم .

عهد می بندم : در کلیه مراحل کار و تصمیم گیری ها بر مبنای تعقل و خرد ورزی حرکت نموده و از قضاوتهای سطحی نسبت به متقاضیان و سایر افراد بپرهیزم .

عهد می بندم : برای پیشرفت فردی و سازمانی با رعایت اصول اخلاقی تلاش نمایم .

عهد می بندم برنامه ریزی مناسب برای تعادل بین زندگی فردی و و ظایف شغلی ایجاد نمایم .

عهد می بندم از اسراف و تبذیر پرهیز نموده و رعایت صرفه و صلاح سازمانی و بهره برداری مطلوب از اموال و امکانات در اختیار را بنمایم .

عهد می بندم : تلاش برای ارتقاء و بهره وری سازمانی با رعایت وجدان کاری ، نظم و انضباط اداری و اجتماعی را بنمایم.

عهد می بندم به سازمان و اهداف آن علاقمند بوده و وصول به اهداف و منافع خود را در گرو تامین منافع و نیل به اهداف سازمان ببینم .

عهد می بندم : بعنوان کارگزار گزینش علاوه بر دارا بودن ضوابط عمومی ، صالح ، متعهد ، عاقل ، صاحب اخلاق کریمه ، فاضل و متوجه به مسائل روز باشم .

عهد می بندم : در پذیرش نقص ها و ایراد ها متواضع و خاشع بوده و تنگ نظر – تندخو – مسامحه کار و سهل انگار نباشم .

عهد می بندم : در پذیرش ارباب رجوع رعایت اخلاق ، عدالت و انصاف را بر اساس قانون بنمایم .

عهد می بندم : در برقراری ارتباط با دیگران پیشگام بوده و در رفتار های اخلاقی و قانونی از آموزش مستمر استقبال نمایم .

عهد می بندم : حافظ اطلاعات مربوط به ارباب رجوع بوده و اطلاعات محرمانه را که هنگام انجام دادن وظایف و مسئولیتهای خویش بدست می آورم مورد سوء استفاده دیگران قرارندهم .

منبع : بیان حق

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

You may also like these

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x