سایت حقوقی راه مقصود

عدم قابلیت اعمال ماده‏ 624 قانون مجازات اسلامی به اتهام ترک‏ انفاق در مورد زوجه ناشزه

آرای‏ وحدت‏ رویه‏ دیوان عالی‏ کشور

شماره 2034-هـ

پرونده وحدت رویه ردیف 77/34 هیأت عمومی دیوان عالی کشور

حضرت آیت اللّه محمدی گیلانی‏ ریاست محترم دیوان عالی کشور دامت برکاته

با عرض سلام:

احتراما به استحضار می‏رساند، در تاریخ 17/6/77 آقای صادقی دادیار دادسرای دیوان عالی کشور طی شرحی‏ به پیوست تصویر آراء صادره از شعب دوم‏ و بیستم دادگاههای عمومی تهران و قم‏ اعلام داشته که در استنباط از قانون در موارد مشابه از سوی دادگاههای مذکور آراء متفاوت صادر گردیده و تقاضای طرح‏ صفحه تصویر مراجعه شود) موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی‏ کشور به منظور رویه واحد نموده است. اینک جریان پرونده‏های مربوطه که مطالبه‏ و ضمیمه گردیده گزارش و سپس اقدام‏ به اظهارنظر می‏نماید:

1-به حکایت پرونده کلاسه‏ 2/76/1324 شعبه دوم دادگاه عمومی‏ تهران:در تاریخ 20/10/76 دوشیزه هاله‏ گلریز خاتمی به وسیله وکیلش شکایتی‏ دایر به ترک انفاق علیه همسرش آقای‏ چیت‏ساز مطرح و اعلام داشته طبق سند ازدواج 3722-20/7/75 دفتر 263 تهران‏ به عقد وی درآمده و متعاقبا در مقام مطالبه‏ مهریه خود برآمده و تا وصول تمامی‏ مهریه با اجازه حاصله از ماده 1085 قانون‏ مدنی از تمکین و ایفای وظایف زناشوئی‏ خودداری نموده ولی شوهرش نه فقط از پرداخت مهریه امتناع کرده بلکه نفقه او را هم نپرداخته است اینک مستندا به ماده‏ 624 قانون مجازات اسلامی به اتهام ترک‏ انفاق از شوهرش شکایت و تقاضای‏ مجازات وی را دارد،دادگاه پس از رسیدگی‏ به شرح دادنامه 207-8/2/77 و با این‏ استدلال که گرچه موجب ماده 1085 قانون‏ مدنی زوجه تا وصول مهریه مجاز به‏ عدم تمکین و عدم ایفای وظایف زناشوئی‏ است و استفاده از امتیاز مقرر در ماده مرقوم‏ مانع استحقاق وی به مطالبه نفقه نیست‏ لکن چون تعقیب زوج مستنکف از پرداخت نفقه منحصرا زمانی مصداق دارد که علی‏رغم تمکین زوجه،زوج از پرداخت نفقه خودداری نماید و در مانحن‏ فیه گرچه عدم تمکین مستند به قانون است‏ لکن علی ای حال تمکین محقق نگردیده تا موجبات تعقیب زوج فراهم گردد.لذا با توجه به مراتب فوق و نظر به اصل برائت‏ و مفاد اصل 37 قانون اساسی متهم را قابل‏ تعقیب ندانسته و حکم بر برائت وی از مسئولیت کیفری صادر و شاکیه را هدایت‏ کرده است تا نسبت به طرح دعوی حقوقی‏ در مورد مطالبه نفقه اقدام نماید.با تجدیدنظرخواهی وکیل شاکیه از رأی صادره،شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان‏ تهران با توجه به بند 5 ماده 19 قانون‏ تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب چون‏ حداکثر مجازات قانونی بزه ترک انفاق‏ کمتر از شش ماه حبس و رأی صادره قطعی‏ و غیر قابل تجدیدنظر بوده لذا قرار رد تجدیدنظرخواهی را صادر و قرار صادره‏ را نیز قطعی اعلام کرده است.

2-به حکایت پرونده گلاسه‏ 20/76/1780 شعبه بیستم دادگاه عمومی‏ قم:

در تاریخ 20/11/76 بانو فریبا فردوسی شکایتی به عنوان ترک انفاق علیه‏ شوهرش علی میرزا فردوسی مطرح نموده‏ و در تحقیقاتی که از طرفین به عمل آمده‏ زوجه اظهار داشته من می‏گویم شوهرم‏ مهریه‏ام را طبق عقدنامه رسمی اداء کند تا با او عروسی کنم ولی ایشان می‏گوید ندارم و ضمنا نامبرده هیچگونه نفقه‏ای هم به من‏ پرداخت نکرده تقاضای مجازات وی را به دلیل ترک انفاق دارم.زوج اظهار داشته‏ حدود 36 ماه است که عقد ازدواج شرعی‏ قانونی منعقد شده در این مدت همسرم در خانه پدرش بوده و عروسی نکرده‏ایم فعلا توان پرداخت نقدی مهریه را ندارم و قبول‏ دارم که تاکنون نفقه‏ای به زوجه‏ام نداده‏ام، دادگاه پس از رسیدگی بموجب دادنامه‏ شماره 2006-6/12/76 با توجه به‏ تحقیقات انجام شده و احراز رابطه‏ زوجیت و اینکه زوجه حاضر به تمکین‏ می‏باشد و تقاضای پرداخت مهریه را جهت‏ تمکین خاص نموده و با توجه به ماده‏ 1085 قانون مدنی و نظر به اقرار صریح‏ متهم مبنی بر اینکه قبول دارد که تاکنون‏ نفقه‏ای به زوجه‏اش پرداخت نکرده فلذا با احراز بزهکاری وی مستندا به ماده 642 قانون مجازات اسلامی متهم نامبرده را به‏ تحمل سه ماه و یک روز حبس محکوم و رأی صادره را حضوری و مستندا به ماده 7 و بند 5 ماده 19 قانون تشکیل دادگاهای‏ عمومی و انقلاب قطعی اعلام کرده است. اینک با توجه به مراتب فوق به شرح آتی‏ نظریه معروض می‏گردد.

نظریه:همانطور که ملاحظه- می‏فرمائید در استنباط از مواد 1085 قانون‏ مدنی و ماده 642 قانون مجازات اسلامی از سوی شعب دوم و بیستم دادگاههای‏ عمومی تهران و قم آراء متفاوت‏ صادره گردیده است بدین توضیح که شعبه‏ دوم دادگاه عمومی تهران با رعایت تفسیر مضیق در امور جزائی صرف حق مطالبه‏ نفقه بدون تمکین زوجه را موجب‏ مسئولیت جزائی زوج ندانسته و حکم بر برائت وی از جنبه کیفری صادر و زوجه را به دادگاه حقوقی هدایت کرده است ولی‏ شعبه بیستم دادگاه عمومی قم برعکس‏ معافیت چنین زوجه‏ای را از تمکین‏ پذیرفته و زوج را با توجه به ماده،1085 قانون مدنی و به استناد ماده 642 قانون‏ مجازات اسلامی قابل تعقیب دانسته و او را محکوم به مجازات کده است بناء علی هذا مستندا به ماده 3 ز مواد اضافه شده به قانون‏ آیین دادرسی کیفری مصوب 1337 تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی‏ محترم دیوان عالی کشور به منظور ایجاد رویه واحد دارد.

معاون اول دادستان کل کشور- حسن فاخری

به تاریخ روز سه‏شنبه 14/2/1378 جلسه وحدت رویه قضائی هیأت عمومی‏ ماده 7-در اجرای ماده 24 قانون،با توجه به‏ مفاد ماده 2 این قانون،احراز قصد تولید مواد مخدر برای امحاء کشت شاهدانه‏ ضروری است.

ماده 8-دادگاه در صورت لزوم قبل از صدور حکم،نظر آزمایشگا را در خصوص نوع مواد مخدر اخذ می‏نماید.

تبصره:مجازات مقرر در حکم،بر مبنای‏ میزان دقیق مواد مخدر مکشوفه(بدون‏ لفاف و پوشش)تعیین خواهد شد.

ماده 9-در مواردی که مجازات جرم‏ انتسابی مصادره اموال است دادگاه می‏تواند با عنایت به ماده 27 آیین‏نامه دادگاهها و دادسراهای انقلاب ضمن صدور قرار توقیف اموال،در اسرع وقت از طریق‏ مأمورین تعقیب«(کاشف)»،کمیته‏های‏ شناسائی اموار یا به هر نحو مقتضی، نسبت به شناسائی و توقیف کلیه اموال غیر منقول،منقول(وجوه ریالی و ارز، حسابهای بانکی داخلی و خارجی،اشیااء قیمتی،طلاجات و جواهرات،سهام اسناد اعتباری،چکها و غیره)با اعلام ممنوعیت‏ معامله به اداره ثبت و انسداد حسابهای‏ بانکی به اداره نظارت بر امور بانکها اقدام و ضمن دستور به تهیه لیست دقیق آنها و بررسی اسناد،ترتیب سپردن به امین یا توقیف یا لاک و مهر آنها را حسب مورد فراهم نماید.مفاد این ماده شامل متهمین‏ متواری نیز خواهد بود.

تبصره 1-در مورد جرائم سنگین،دادگاه‏ معادل جریمه را پس از شناسائی اموال‏ توقیف می‏نماید.

تبصره 2-دادگاه ظرف مدت حداکثر یک‏ هفته لیست اموال توقیف شده را در دیوان عالی کشور به ریاست حضرت‏ آیت اللّه محمد محمدی گیلانی،رئیس‏ دیوان عالی کشور و جنابان آقایان،رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفری‏ دیوان عالی کشور تشکیل گردید:

پس از طرح موضوع و قرائت گزارش‏ و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده‏ جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده‏ دادستان محترم کل کشور مبنی بر:«با توجه‏ به اینک ماده 1085 قانون مدنی تصریح بر این دارد که زن می‏تواند در صورتی که مهر وی حال باشد مادامی که مهر به او تسلیم نده از ایفاء وظائفی که در مقابل‏ شوهر دارد امتناع کند و قسمت اخیر ماده‏ مذکور دلالت بر این دارد که امتناع از تمکین،مسقط حق نفقه نمی‏باشد و مراد از تمکین که در ماده 642 قانون مجازات‏ اسلامی به آن اشاره شده تمکین در مقابل‏ نشوز است.بنابراین عدم تمکین از شوهر مادامی که مهر به زن تسلیم نشده باشد موجب نشوز او نیست و نافی مطالبه حق‏ نفقه زوجه از تزویج نمی‏باشد و زوج‏ در صورت عدم پرداخت نفقه از جهت‏ کیفری قابل تعقیب می‏باشد.بنابراین رأی‏ شعبه بیستم دادگاه عمومی قم موجه بوده‏ معتقد به تأیید آن می‏باشم،مشاوره نموده و اکثریت بدین شرح رأی داده‏اند:

رأی شماره:633-14/2/1378

رای وحدت رویه هیات عمومی دیوان‏ عالی کشور

گرچه طبق ماده 1085 قانون مدنی‏ مادام که مهریه زوجه تسلیم نشده، در صورت حال بودن مهر،زن می‏تواند از ایفا وظائفی که در مقابل شوهر دارد امتناع‏ کند و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود لکن مقررات این ماده صرفا به رابطه‏ حقوقی زوجه و عدم سقوط حق مطالبه‏ نفقه زن مربوط است و از نقطه‏نظر جزائی‏ با لحاظ مدلول ماده 642 قانون مجازات‏ اسلامی(تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب 2/3/1375 مجلس شورای‏ اسلامی که به موجب آن حکم به مجازات‏ شوهر به علت امتناع از تأدیه نفقه زن به‏ تمکین زن منوط شده است و با وصف‏ امتناع زوجه از تمکین ولو به اعتذار استفاده از اختیار حاصله از مقررات ماده‏ 1085 قانون مدنی حکم به مجازات شوهر نخواهد شد و در این صورت حکم شعبه‏ دوم دادگاه عمومی تهران مشعر بر برائت‏ شوهر از اتهام ترک انفاق زن که با این نظر مطابقت دارد با اکثریت قریب به اتفاق آراء صحیح و قانونی تشخیص می‏شود.این‏ رأی وفق ماده 3 از مواد اضافه شده به قانون‏ آیین دادرسی کیفری مصوب مرداد ماه‏ 1337 برای دادگاهها در موارد مشابه‏ لازم الاتباع است.

مجله دادرسی- شماره 18
0 0 رای ها
امتیاز دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

You may also like these

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x