سایت حقوقی راه مقصود

نقدی بر رای وحدت رویه شماره 708

احسان لطفی

22 سال بیشتر نداشت. خام بود و آماده عشقی آتشین. و بالاخره این آتش خرمن خود را یافت. مدتی با هم ارتباط داشتند. سرانجام طولی نکشید که این ارتباط به ازدواج انجامید. پسرک خرسند از انتخاب خویش با دختر پیمان ازدواج بست؛ پیمانی که البته چندان استوار نماند. چندی نگذشت که پسر نامه ای دریافت کرد. نامه ای که آغازی بود برای یک پایان. پایان تمام آمال و آرزوهای او. پایان همه آنچه او در ذهن خود ساخته بود… نامه از دادگاه بود یا بهتر بگوییم احضاریه ای که او را جلسه دادگاه دعوت می کرد. دخترک دعوی به قاضی برده بود؛ او مهریه اش را می خواست. چیزی حدود 400 سکه عندالمطالبه. پسر شوکه شد نمیدانست چه باید بکند… اصلا چرا باید چنین شود!… دختر حتی جواب تلفن های او را هم نمی داد. مگر چه اتفاقی افتاده؟! پسر مساله را با خانواده اش در میان گذاشت. این موضوع آنها را هم شگفت زده کرد. اولین چاره را در گفتگو یافتند اما ثمری نداشت. دخترک تصمیمش را گرفته بود. گویی همه چیز از قبل طراحی شده بود. وکیل پسر به او گفت که او باید قانوناً مهریه را تمام و کمال بپردازد و چون تا آن زمان همخوابگی نداشته بود، تا پرداخت کل مهریه از این حق محروم می شد. وکیل به او توضیح داد که او نمی تواند همسرش را به منزلی مستقل آورد. چیزی که او از آن به عنوان حق حبس یاد می کرد. دختر پس از چندی اظهارنامه ای برای پسر فرستاد مبنی بر تامین نفقه. اما درآمد پسرک حتی کفایت اقساط مهریه را نمی کرد. دادگاه پشت دادگاه… او خسته شده بود از دادگاه، از قاضی، از خانواده، از زندگی، از زنی که پیش از آن فکر می کرد مایه مسرتش باشد ولی مایه مشقتش شد. او دیگر شمار پله های دادگاه را هم می دانست؛دادگاه هایی که قبل از آن حتی یکبار ه پا بدان نگذاشته بود. نهایتا او آخرین احضاریه را هم دریافت کرد؛ احضاریه طلاق. دختر به دادگاه تقاضای طلاق به جهت نپرداختن نفقه داده بود. او تهدید کرد که حتی اسم پسر را هم از شناسنامه خود پاک خواهد کرد. و البته می توانست او اگر می خواست و خواست…

آنچه گذشت قضیه ای واقعی از داستان زندگی یک جوان بود. اما مقصود داستان گویی نیست بلکه پرده برداشتن از یک بی تدبیری است. در سال1387 رأی وحدت رویه شماره 708 هیأت عمومی دیوان عالی کشور صادر شد دائر به اینکه تقسیط مهریه مسقط حق حبس زوجه نیست. این رای شاید به نظر انشاکنندگان آن رایی مبتنی بر اصول حقوقی بود لیکن در مواردی از قبیل آنچه گفته شد سرنوشت افرادی را به بازیچه گرفت و ناکارآمدی آن در فضای واقعی جامعه آشکار گردید. چنانکه در قضیه گفته شده نیز مهریه زوجه تقسیط گردید اما این تقسیط براساس رای وحدت رویه مزبور مانع از اعمال حق حبس و عدم تمکین زوجه نمی شد. بنابراین زوجه با مطالبه مهریه تا آخرین ریال و عدم تمکین از زوج و نیز با مطالبه نفقه و مسکن عملاً همسر خود را در محظوری قرار می دهد که هیچ راه خلاصی از آن نیست. نهایتا، در غالب این موارد زوجه موفق به اخذ حکم طلاق از دادگاه شده و حتی با محو نام زوج از شناسنامه، خود را به وضعیت قبل از ازدواج بر می گرداند. تنها بازمانده در این میان جوانی است که تمام هستی خود را بر سر این قمار می بازد. باید توجه داشت که حقوق مجموعه ای از مقررات انتزاعی نیست و اگر چنین باشد محکوم به شکست در جامعه است. قانونی می تواند در جامعه اقبال یابد که برخاسته از نیاز جامعه و همگام و همسو با این نیاز وضع گردد. مع الوصف انتظار می رود قانونگذاران و اصحاب تقنین در احکام خود، با دیدی همه جانبه و با توجه به بازخورد عملی مقررات به وضع آن بپردازند.

رأی شماره 708ـ 22/5/1387 وحدت رویه هیأت عمومی

به موجب ماده 1085 قانون مدنی زن می‌تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند، مشروط بر اینکه مهر او حال باشد. ضمناً در صورت احراز عسرت زوج، وی می‌توانـد که مهر را به نحو اقسـاط پرداخت کند. با توجـه به حکم قانونی ماده مذکور که مطلق مهر مورد نظر بوده و با عنایت به میزان مهر که با توافق طرفین تعیین گردیده، صدور حکم تقسیط که صرفاً ناشی از عسر و حرج زوج در پرداخت یک جای مهر بوده مسقط حق حبس زوجه نیست و حق او را مخدوش و حاکمیت اراده وی را متزلزل نمی‌سازد، مگر به رضای مشارالیها، زیرا اولاً حق حبس و حرج دو مقوله جداگانه است که یکی در دیگری مؤثر نیست. ثانیاً موضوع مهر در ماده مزبور دلالت صریح به دریافت کل مهرداشته و اخذ قسط یا اقساطی از آن دلیل بر دریافت مهر به معنای آنچه مورد نظر زوجه در هنگام عقد نکاح بوده، نیست. بنابه مراتب رأی شعبه 19 دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان که موافق با این نظر است منطبق با قانون تشخیص می‌شود. این رأی بر طبق ماده 270 قانون آیین‌دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری در موارد مشابه برای دادگاه‌ها و شعب دیوان عالی کشور لازم‌الاتباع می‌باشد.

منبــع : سایت تبصــره

0 0 رای ها
امتیاز دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

You may also like these

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x